صدای پای عدالت

صدای پای عدالت
در این وبلاگ تلاش دارم در سه حوزه مطالبی را در دسترس مخاطبان محترم قرار دهم:
1. عدالت اجتماعی
2. خط مشی
3. آموزش و پرورش
این سه، محور فعالیت های بنده در مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام است.

توجه به محرومین و مستضعفین از شعارهای انقلاب اسلامی و از دستورکارهای نظام اسلامی بوده و هست. جهاد سازندگی، کمیته امداد امام خمینیرحمه الله علیه، بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و بسیاری از نهادها، برنامه‌ها و فعالیت‌های کشور بر این مبنا شکل گرفت. اما در هر مرحله و به تناسب زمان و پیچیده‌تر شدن زندگی‌ها و نیازها، تلاش‌هایی برای تحول بخشی به فعالیت‌های رفع محرومیت و استضعاف صورت گرفت. در ابتدا فعالیت‌های عمرانی و کمک‌های نقدی و کالایی به صورت ویژه‌ای در دستورکار بود. البته فرهنگ اخوت حاکم بر جامعه، بسیاری از تکافل­ها را پوشش می‌داد. همچنین محرومیت‌های شدید قبل از انقلاب، موجب شده بود که سنخ اول فعالیت‌های حوزه مستضعفین، توجیهی قوی داشته باشد.

کم‌کم فعالیت‌های فرهنگی در کنار فعالیت‌های امدادی و عمرانی، ضرورت خود را یافت. اما این فعالیت‌های فرهنگی بیشتر در جهت تقویت سواد عمومی، ترویج احکام دینی و ابتدائیات آموزش عمومی و دینی بود. گروه­های جهادی به شدت هر دو مسیر را پی گرفتند. موج عظیم نیروی جوان پاک و دغدغه­مند نیز ظرفیت بی‌بدیل پیگیری چنین اموری را فراهم کرد. این روند ادامه یافت تا در اواخر دهه 80 موج جدیدی از فعالیت‌های حوزه مستضعفین به عنوان موج سوم شکل گرفت. این موج در نهادهایی مثل کمیته امداد زودتر و در حوزه اردوهای جهادی دیرتر فراگیر شد. اکنون در دهه 90، در کنار فعالیت‌های عمرانی و فرهنگی، به فعالیت‌های توانمندسازی و شکوفاسازی ظرفیت‌های اقتصادی توجه می‌شود.

در گروه­های جهادی نیز موج اول، موج امداد و عمران بود که هدف آن رسیدن به حداقل‌های مادی بود. موج دوم، موج آموزش و فرهنگ با هدف رسیدن به حداقل‌های فرهنگی بود. اکنون در موج سوم که موج اقتصادی است، هدف توسعه بهره‌مندی‌های مادی است. هنوز در ابتدای این موج به سر می‌بریم لذا آسیب‌شناسی به موقع، شناسایی رویکردهای مختلف و انتخاب جهت مناسب، ضرورت دارد. در موج سوم، گروه­های جهادی، هدف خود را بر شناسایی ظرفیت‌های اقتصادی منطقه قرار داده‌اند و سعی می‌کنند که از مسیر توسعه اقتصادی، ماندگاری مردم در روستا بالا رفته و اصطلاحاً روستا آباد شود. اما در همین ابتدا، چالش‌ها را بهتر بشناسیم:

1.       تصور درست و منسجم از روستا و زندگی روستایی: چون تصور مدرن و شهری از روستا داریم، بنابراین روستا را به شهر تبدیل می‌کنیم. باید مختصات زندگی روستا را شناخت و همان را تقویت کرد. گاهی اوقات جهادگران نیز، مروج سبک زندگی شهری می‌شوند. در واقع رفتار، لباس، گفتار، خوراک و امکانات آنان، در چشم مردم جلوه‌گر می‌شود.

2.       شناخت درست مردم و منطقه: باید به نیازهای واقعی مردم پرداخت. گاهی این نیازها توسط خود مردم درک نشده است که نیازمند آگاهی بخشی است. در مورد آنچه هم خود تقاضا می‌کنند نیازمند آگاهی بخشی است تا تقاضای کاذب حذف شود. در بسیاری از مناطق، تلویزیون و ماهواره نفوذ کرده و معنای زندگی را صرفاً زندگی تجملاتی شهری می‌پندارند. زندگی روستایی، عقب‌ماندگی تعریف شده است. عزتمندی و شرافت زندگی روستایی باید در فرهنگ مردم روستا تقویت شود. باید فهمید مردم روستا چه هستند، چگونه می­اندیشند و چگونه تغییر می­کنند. این شناخت، نمی­تواند یک شناخت بیرونی و خشک باشد.

3.       تعامل درست با مردم و سبک مشارکت نامناسب مردم: چون منطقه توسط جهادگران به صورت کامل شناخته شده نیست، معمولاً از سوی مردم، به عنوان یک بازی، تفریح، درج در سوابق یا کار برای پول تلقی می‌شود. لذا همراهی صورت نمی‌گیرد. مردم خود را مسئول رفع مشکلات نمی­بینند. بدون حضور مردم کاری موفق نخواهد بود. اساساً این مردم هستند که باید حرکت کنند و جهادگران در کنار آنان باید باشند. حضور جهادگران به شیوه فعلی، وابستگی و تنبلی را ترویج می‌دهد. برخی جهادگران نیز می‌پندارند که ناجیان منطقه هستند. آن‌ها هستند که می‌فهمند و دیگران نمی‌فهمند. این نگاه توسط مردم منطقه درک می‌شود. لذا موضع‌گیری می‌شود. آن­ها اعتماد نمی‌کنند. از سوی دیگر، این نگاه، جهادگران را به فهم واقعیت موجود و ظرافت‌های تعامل با مردم سوق نمی‌دهد. باید آموخت که رویکرد از بالا به پایین در گروه­های جهادی باید کنار گذاشته شود. رویکرد افقی لازمه کار است.

پس در سنخ سوم گروه­های جهادی باید سه نوع تغییر را با هم داشته باشیم:

1.       مردمی سازی جهاد: جهاد و اصلاح باید توسط خود مردم صورت پذیرد. اگر قرار است جهاد ماندگار و مستمر باشد باید در زندگی مردم، جایابی شود.

2.       شناخت واقعیت منطقه: برای اینکه مداخله‌ای صورت گیرد باید واقعیت منطقه، واقعیت محرومیت و مردم را به خوبی شناخت. شناخت واقعیت از درون اتاق‌های دربسته امکان‌پذیر نیست. باید در کف میدان بود. با مردم زیست. آن‌ها را شناخت و از مسیر زندگی با آنان، افراد مؤثر و مناسب را شناسایی کرد.

3.       نقش یابی درست برای جهادگران غیربومی: جهادگران غیربومی امکان تعامل مستمر را نداشته و ضمناً از زاویه مردم منطقه، «غیر» محسوب می‌شوند. اصلاح باید از درون باشد. جهادگران غیربومی نیز باید ضمن مفهوم‌پردازی درست زندگی روستایی، به عنوان مشاور و کمک کار مردم حضور یابند.

سازوکار پیشنهادی:

1.       نوع تغییر: تغییر باید از درون منطقه و توسط خود مردم صورت پذیرد (درون‌زا). ایجاد الگوهایی از فعالیت اقتصادی موفق و .... می‌تواند سایر مردم را نیز به سمت تقلید و الگوگیری سوق دهد (الگوسازی بومی). البته باید توجه داشت که شیوه صحیح تغییر باید در حین شناسایی منطقه تعریف شود. باید فهمید که مردم منطقه چگونه چیزی را می‌پذیرند و ترویج می‌دهند (فهم فرایند تغییر).

2.       عامل شناسایی: فردی به مدت 6 ماه، تحت پوشش اموری از قبیل عکاسی و ... وارد منطقه می‌شود. با مردم زندگی و تعامل می‌کند. هدف وی شناخت فرهنگ، امکانات، افراد و ... در منطقه است. دومین هدف وی نیز جلب اعتماد مردم است. وی تلاش می‌کند تا افراد مستعد تأثیرگذاری را شناسایی کرده، کم‌کم فضای ذهنی او را آماده کند و در صورت نیاز، آموزش و کمک‌های مالی و غیرمالی را به وی منتقل کند. این فرد را گره می‌نامیم.

3.       گره: افراد بومی مؤثر و مستعد که آماده اتصال به فرایند تغییر هستند. آن‌ها نیازمند آموزش و کمک‌های مالی و غیرمالی هستند. نمونه‌های موفق توسط این افراد تولید می‌شوند. ضمناً از طریق این فرد و با مشاوره عامل شناسایی، سایر افراد مستعد و مؤثر روستا نیز شناسایی می‌شوند. از این به بعد، تمامی ظرفیت‌های شکوفایی منطقه به صورت کاملاً غیررسمی و از طریق تعامل گره با مردم روستا ادامه می‌یابد. عامل شناسایی نیز در بازه‌های زمانی مختلف، برای ارزشیابی این سازوکار وارد منطقه می‌شود.

4.       گروه تحلیل‌گر: لازم است یک گروه تحلیل‌گر در ستاد گروه­های جهادی، دائماً اطلاعات را از مسیر عامل شناسایی دریافت کرده و تصویری از منطقه ترسیم کند. سپس در تعامل با مجموعه کارشناسی کشور، ظرفیت‌های تغییر را ترسیم و در تعامل با عامل شناسایی و از مسیر گره، تغییر را هدایت و رصد کند. همچنین، شناسایی منابع و ظرفیت­های نهادی موجود در کشور را می­توان به این سمت سوق داد. در این بین، گاهی حل معضلات نیازمند هماهنگی­های بازیگران سازمانی محلی و منطقه­ای است. گروه می­تواند فعالیت بازیگران دخیل در خدمات­رسانی به منطقه را هماهنگ و متمرکز کند. چرا که گاهی این فعالیت­ها در تعارض با هم، در حال اجرا هستند.

ساختار فعالیت جدید جهادی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۰
محمد صادق تراب زاده جهرمی

تحلیل خط مشی

جهادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">