صدای پای عدالت

صدای پای عدالت
در این وبلاگ تلاش دارم در سه حوزه مطالبی را در دسترس مخاطبان محترم قرار دهم:
1. عدالت اجتماعی
2. خط مشی
3. آموزش و پرورش
این سه، محور فعالیت های بنده در مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام است.

۱۷ مطلب با موضوع «آموزش و پرورش» ثبت شده است

دوشنبه شب 14 اسفندماه 1396، در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام و به دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه، موضوع تنوع و تنظیم گری آموزش را به مدت حدودا 3ساعت به بحث گذاشتیم. جلسه خوبی بود. سعی خواهم کرد صوت جلسه را در وبلاگ منتشر کنم. 

تنوع و تنظیم گری آموزش؛ انحلال نزاع اداره دولتی و غیردولتی مدارس

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۲۹
محمد صادق تراب زاده جهرمی

در این گزارش، حکمرانی سند آموزش 2030 و مسئله تضعیف استقلال و حاکمیت ملی در عرصه آموزش مورد بررسی قرار گرفته است.

دریافت
عنوان: متن گزارش نقد حکمرانی سند آموزش 2030
حجم: 1.34 مگابایت
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۰۲:۰۶
محمد صادق تراب زاده جهرمی

حکمرانی پنهان سند آموزش 2030



دریافت
عنوان: کلیپ منتخب از جلسه: نقد آموزش 2030
حجم: 16.5 مگابایت


دریافت
عنوان: پاورپوینت: نقد سند آموزش 2030


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۴۸
محمد صادق تراب زاده جهرمی

بر اساس تجربه چند جلسه که مسئولین و کارشناسان آموزش و پرورش در آن حضور داشتند به نکاتی رسیدم که شاید برای شما هم مفید باشد. اگر بخواهید در موضوعی، ارائه موفقی داشته باشید باید:

  1. به پژوهش های دنیا در آن موضوع استناد کنید یا نشان دهید که به آن ها استناد کرده اید. مخاطب راحت تر می پذیرد.
  2. نشان دهید که اسناد قانونی مربوطه را کاملا دیده اید.
  3. نشان دهید که همه پژوهش های داخلی مرتبط در مورد موضوع را دیده اید. خصوصا پژوهش های کلیدی را. مثلا در آموزش و پرورش باید پژوهش های پشتیبان سند تحول را ببینید.
  4. نشان دهید که بر جزئیات مسلط هستید.
  5. نشان دهید که به اقتضائات و لوازم اجرا توجه دارید. مسئولین اجرایی بر این نکته توجه دارند. باید نشان دهید که حرف تان عملیاتی است.
  6. تدریج را در فرایند تغییر پیشنهادی تان لحاظ کنید. مقاومت در برابر تغییر، مانع است.
  7. ارائه و پیشنهادات باید مطابق یک نظام فکری کلی در نسبت به سایر اجزای نظام آموزشی طراحی و تنظیم شوند.
  8. دولت و حاکمیت توان مقابله با اراده مردم را ندارند. اگر مردم نخواهند کاری کنند، نمی کنند. لذا پیشنهاد نباید برای مردم، صورت مقابله داشته باشد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۱:۲۵
محمد صادق تراب زاده جهرمی

زمان آموزش یعنی ساعات اختصاص یافته به کل فعالیت های آموزشی. این مسئله به ظاهر ساده، دارای پیچیدگی های اجرایی بسیاری است.

·         مولفه های اصلی تنظیم ساعت

o        ساعات آغاز و پایان روزانه فعالیت مدرسه

o        ساعات آموزشی مدرسه در طول یک سال

o        الگوی تقویم تحصیلی (آغاز و پایان سال تحصیلی، میزان تعطیلات، نحوه توزیع تعطیلات)

·         مولفه های فرعی

o        ساعات روزانه

o        تعداد روزها

o        تعداد ساعات در هفته

o        تعداد هفته های آموزشی در طول یک سال

چه چیزی بر تنظیم ساعات موثر هستند؟

·         مسائل زیستی

·         مسائل روانشناختی

·         مسائل اجتماعی و فرهنگی مثل ترافیک و ساعات اداری و تعطیلات، حمل و نقل عمومی، اشتغال والدین، سبک زندگی مثل ساعت خواب، فعالیت های موسمی منطقه ای

·         مسائل آموزشی و پرورشی: حجم محتوای کتب، شیوه تدریس و ....

·         مسائل دینی مثل سبک زندگی دینی و ماه رمضان و ...

·         مسائل اقلیمی-جغرافیایی مثل تفاوت افق و تفاوت های آب و هوایی

 تعطیلات: مثلا باعث می شود که فراگیر در شروع سال تحصیلی حدود یک ماه را به تلاش برای یادآوری مباحث سال قبل می پردازد چون وقفه افتاده است.

موضوعی به این سادگی، در اجرا بسیار مقاومت دارد و بسیار ابعاد اقتصادی و اجتماعی دارد. یکی از موانع اصلی تغییر در این موضوع نیز، مصوبه سال 76 مجلس در مورد شروع و پایان سال تحصیلی است که امکان انعطاف را از نظام آموزشی گرفته است.

اگر ساعات آغاز و پایان فعالیت روزانه مدارس را تعیین کنیم، ساعات آموزشی روزانه بدست می آید. اگر ساعات آموزشی سالیانه را از اهداف آموزشی استخراج کنیم و با ساعات آموزشی روزانه در کنار هم قرار دهیم، تعداد روزهای آموزشی سالیانه محاسبه می شود. این تعداد روز، اگر از تعداد روزهای تعطیل کم شود، و نیز الگوی تقویم تحصیلی داشته باشیم (یعنی چه ماه هایی تعطیل است و ...)، تعداد هفته های آموزشی و به تبع ساعات آموزشی هفتگی بدست خواهد آمد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۵
محمد صادق تراب زاده جهرمی

حدود 32 درصد دانش آموزان کشور در مدارس خاص تحصیل می کنند. مدارس خاص عبارتند از استعداد درخشان، نمونه دولتی، ایثارگران، شاهد و .... . این مدارس انواع بسیاری دارند که برخی به خاطر مسائل جغرافیایی تشکیل شده اند مثل مدارس عشایری و خارج از کشور، برخی دارای برنامه خاص هستند مثل مدارس ورزش، برخی به جهت ساختار مدیریتی مثل مدارس هیئت امنایی و ... . اما ریشه بحث کجاست؟ مسلما نمی توان ریشه واحدی برای شکل گیری و ظهور این مدارس بیان کرد. بنابراین لازم است تا خاستگاه این مدارس طبقه بندی شوند.

از سوی دیگر اکنون این تنوع مسائلی را پیش روی جامعه آموزشی قرار داده است. در بحث پیرامون تنوع باید در نظر داشت که تنوع آموزشی به نظر می رسد که امری درست و پسندیده است. چرا که نیازها، استعدادها و انتخاب ها متفاوت هستند و عدالت اقتضا می کند در شرایط نابرابر موجه، نابرابر و متفاوت عمل کنیم. اما باید توجه داشت که تنوع مدارس صرفا یکی از روش های تنوع آموزشی است. در عین حال برخی از انواع مدارس هیچ نوع تفاوت آموزشی را بازتاب نمی دهند. از یک سو باید به تفات در نیازها و استعدادها و انتخاب های آزادانه توجه داشت و از سوی دیگر به فرصت برابر، امکان استفاده از فرصت برابر، توازن و تعادل کلی نظام آموزشی و به تبع موقعیت های اجتماعی آتی، تامین حداقل قابل قبول از کیفیت آموزشی باید توجه کرد.

مسلما تنوع آموزشی در شرایط کنونی نیازمند وجود معلمان و ستادی است که بتوانند در یک مدرسه، متفاوت عمل کنند و چنین ظرفیتی فعلا مشاهده نمی شود. گرچه می توان به صورت آزمایشی در مدارس مستعد این امر، اقدام به آزمایش کرد. در نتیجه فعلا تنوع مدارس را می پذیریم. اما برای حل مسئله و تحلیل مسئله تنوع مدارس باید به چند نکته توجه داشت:

1. مسئله تنوع مدارس مثل همه مسائل اجتماعی، جزیره ای جدا نیست. پس باید در ارتباط با سایر مسائل تحلیل شود. لذا تعیین مرز مسئله اهمیت دارد. تنوع مدارس با مسائلی نظیر، مشارکت مردمی، تامین مالی و مالکیت مدارس، شغل، انتظارات اجتماعی، مدیریت و سیاستگذاری علم در کشور،تربیت، برنامه درسی و .... در ارتباط است.

2. گرچه نمی توان فعلا به تنوع آموزشی به صورت بنیادین پرداخت اما جهت گیری تنوع مدارس باید به سمت تنوع آموزشی باشد.

3. انواع مدارس را باید ضمن تحلیل انفرادی، در تعامل با هم نیز مورد ارزشیابی قرار داد چرا که دچار تعارض کارکردی می باشند و بر هم اثر می گذارند.

4. متاسفانه در این زمینه با نقص جدی گزارشات کارشناسی و پژوهش های علمی مواجه هستیم. برای بحث پیرامون تنوع مدارس، لازم است پژوهش های بسیاری، کمک کار تصمیم سازی قرار گیرد. شاید گزارشات و پژوهش های در دسترس پیرامون این مسئله را نتوان به عدد انگشتان دست ها دانست. بنابراین تصمیم سازی و تصمیم گیری بدون پختگی کارشناسی، در لبه پرتگاه خواهد بود.

5. در استفاده از تجارب سایر کشورها، باید ضمن شناخت انواع مسیرها، به شدت احتیاط کرد و بدون ارزشیابی هدف مدار، اقتباس صورت نگیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۶:۴۱
محمد صادق تراب زاده جهرمی
  1. 43 هزار مدرسه از حدود 110 هزار مدرسه در کشور، زیر 50 نفر دانش آموز دارند.
  2. 90 هزار مدرسه، زیر 300 نفر دانش آموز دارند.
  3. 60درصد مراجعین به فنی و حرفه ای، دارنده مدرک لیسانس و بالاتر هستند.
  4. 550 هزار نفر از شاخه های نظری وارد پیش دانشگاهی نمی شوند بلکه وارد بازار کار می شوند چون فهمیده اند، این تحصیلات به درد کار نمی خورد.
  5. داوطلبین آزمون کارشناسی و ارشد، برابر هستند. هر دو حدود 880 هزار نفر.
  6. 560 هزار نفر از 880 هزار نفر داوطلب کنکور، داوطلب رشته تجربی هستند.
  7. رشته هایی مثل کشاورزی الان قابلیت پذیرش بدون کنکور دارند چون داوطلب کم شده است.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۲۱
محمد صادق تراب زاده جهرمی
وضعیت علوم انسانی در ایران، وضعیت خوبی نیست. بیمار ما بیشتر افسرده است تا اینکه جسما دچار مشکلی شده باشد. مقام معظم رهبری در بیانات خویش و اسناد بالادستی تنظیم شده در کشور، بر اهمیت ارتقاء جایگاه علوم انسانی خصوصا رشته های آن تاکید دارند. اما وضعیت وضعیت خوبی نیست. برای اینکه این مشکل تا حدی رفع شود، آموزش و پرورش به دنبال هدایت تحصیلی دانش آموزان، سعی دارد تا تعداد دانش آموزان علوم انسانی را در دوران تحصیل بیشتر کند. متاسفانه بیشتر دانش آموزان به سمت رشته تجربی سوق پیدا کرده اند که بیش از نیمی از کنکوری ها را رشته تجربی و آن هم سه گروه پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی تشکیل داده اند. گرایش به سمت رشته های تجربی و برخی از رشته های فنی باعث شده است که ورودی های رشته های انسانی از دانش آموزان ضعیف تر باشد. حال با این دانش آموزان ضعیف چه می خواهیم بکنیم. چگونه می خواهیم علوم انسانی را ارتقاء بخشیم. از سوی فشار می آوریم که به سمت علوم انسانی بروند، از سوی دیگر والدین، دانش آموزان، معلمان و مشاوران و .... می گویند: علوم انسانی جای دانش آموزان ضعیف و ... است. وقتی هم که وارد دانشگاه می شویم، صرفا از حدود (اگر اشتباه نکنم) 280 هزار صندلی برای رشته های انسانی، صرفا حدود 20 هزار صندلی در دوره روزانه وجود دارد و تمامی روستاها هم به یمن دانشگاه آزاد و پیام نور، دارای رشته های علوم انسانی شده اند. وزارت علوم قدرت مقابله با غول دانشگاه آزاد را ندارد. سیل مشتاقان دریافت مدرک هم تقاضای رشته دارد. دانشگاه آزاد و پیام نور خود را مکلف به پاسخ می دانند. وضعیت علوم انسانی در دانشگاه ها هم حال خوشی ندارد. مدرک گرایی برخاسته از تقاضای جامعه برای تحصیل و اشتغال، بیش از همه بر علوم انسانی تاثیر داشته است. از سوی دیگر، برخی معتقدند که سهم تحصیلات در اختصاص شغل و نیز پرداخت حقوق باعث شده است که همه به سمت مدرک بروند. از سوی دیگر کارفرمایان و دستگاه های استخدام کننده نیازمند معیاری برای احراز شایستگی هستند و به مدرک متوسل شده اند. این مدرک گرایی باعث شده است که همه تلاش کنند وارد دانشگاه شوند. بنابراین از کودکستان شروع به تست زنی کرده اند. تست زدن ها باعث شده که دانش آموزان و خانواده ها از تحصیل و آموزش و تربیت فرزندان به پرورش قدرت تست زدن روی بیاورند. آموزش و پرورش معتقد است که کنکور فعلی، بزرگترین چالش تعلیم و تربیت در کشور است. هم برنامه ریزی آموزشی را تخریب کرده است و هم اینکه دانش آموزانی که از مدرسه خارج می شوند، فاقد تعلیم و تربیت لازم هستند. از سوی دیگر خانواده ها به شدت به دنبال قبولی فرزندشان در کنکور هستند. به شدت برایش خرج می کنند تا حدی که گفته می شود گردش مالی برخی از صنایع کمک آموزشی و کلاس های کنکوری از بودجه خود آموزش و پرورش بیشتر شده است. حال این گروه های قدرت و ذی نفع مدیریت آموزش در کشور را به عهده گرفته و جلوی هر تغییری می ایستند. معلمان هم برای اینکه عقب نیفتند، برخی از مباحث کلاس را تدریس نکرده و آن را معلق به شرکت دانش آموز در کلاس خصوصی شان کرده اند. گفته شده است که این شیوه برگزاری کنکور بزرگترین مانع بر سر تحقق سند تحول آموزش و پرورش در کشور شده است. فعالان فرهنگی هم دیگر جایی برای کار فرهنگی ندارند، چون دانش آموزان از کودکستان مشغول کلاس های تقویتی و تست زنی هستند و وقت کار فرهنگی ندارند و ... . حال خروجی های آموزش و پرورش در این وضعیت، قرار است مملکت را اداره کنند. حساب کنید که چه به روز مملکت می آوریم. چه کسی مقصر است؟ راه چاره چیست؟ پتویی است که از صد طرف کشیده می شود. هر طرف که بچربد طرف دیگر ناراضی است.
خانواده ها تقاضایی دارند خلاف روال درست تعلیم و تربیت اما در پرتو نگرانی شان برای اشتغال و آینده و اعتبار فرزندان شان. آموزش عالی نیازمند دریافت دانش آموز خوب برای دانشگاه ها که متوسل به کنکور شده است. آموزش و پرورش به وسیله این کنکور تخریب می شود و اثرش بر خود آموزش عالی و آینده کشور و به تبع خود خانواده مخرب خواهد بود. مسلما اگر بخواهیم تمامی ذی نفعان را بشماریم و تعارضاتشان را، نیازمند دقت و جامعیت بیشتری هستیم. بپذیرید این مختصر را. با چنین وضعیتی، باید به سراغ علوم انسانی برویم و حال وخیم آن را بررسی کنیم یا ریشه کلا در جای دیگری در مسئله تعلیم و تربیت وجود دارد که باید بررسی شود؟ از علوم انسانی شروع کردیم اما به جای دیگری رسیدیم. شاید لازم باشد مسئله را بهتر واکاوی و ریشه یابی کنیم.
حال بیابید پرتقال فروش را!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۱۸
محمد صادق تراب زاده جهرمی

بسیار دیده می‌شود که فراگیران از ناکارآمدی عناصر و نظام آموزش گله دارند. از سوی دیگر، اساتید نیز فراگیران را مساعد یا متمایل به یادگیری نمی‌دانند. نهایتاً برآورد و ارزیابی هر دو از آموزش، عدم تحقق نتایج و بی‌فایدگی تلاش‌های طرفین است. در این بین باید جستجو کرد که مسئله اصلی چیست؟ کدام عنصر در آموزش وجود دارد که آن را کارا می‌کند و در صورت فقدان، آن را از حیز انتفاع ساقط می‌کند؟

برخی معتقدند که فراگیران، انگیزه فراگیری ندارند، استاد محتوا یا شیوه تدریس درستی در پیش نگرفته است، استاد به جای ارائه یک‌طرفه و با هدف القاء مفاهیم باید زمینه‌ساز و هدایت‌گر آموزش باشد، موضوع درس موضوع فاقد اهمیتی است، نسبت درس با سایر دروس یا عناصر زندگی فرد مشخص نشده است و .... .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۳۲
محمد صادق تراب زاده جهرمی

چکیده:

از جمله مشکلات شهرها و در سطحی وسیع تر در حوزه ملی، عدم تجانس خروجی نظام آ.پ و نیازهای جامعه پیرامونی این نظام است. در واقع باید گفت که مسائل و محتوای آموزشی نظام آ.پ تامین کننده نیازهای جامعه در سطوح ملی تا محلی نمی باشد. نقطه اهرمی حل این مساله را باید در نیاز سنجی آموزشی و برنامه ریزی درسی، فرهنگ سازی و آموزش شهروندی جست و جو کرد.

شهرداریها به عنوان مراکز مدیریت شهری که بر مسائل شهر اشراف داشته و نیازهای روز و بومی را در اختیار دارند و از دیگر سو به عنوان یک مرکز فرماندهی امکان هماهنگی پتانسیل های شهری و کاربست آنها را دارند، می توانند با ایجاد یک نقش فعال در تامین نیازهای فعلی و آتی شهر از طرق مختلف گام برداشته و مسلما در این مسیر نیازمند هماهنگی با سایر نهادها می باشند. از جمله این نهادها که می توان از آن به عنوان یک نقطه کلیدی در تحولات شهری نام برد مدارسی هستند که افراد جامعه آتی شهرها را در قالب نظام تعلیم و تربیت شکل می دهند.

در این مقال می خواهیم به نقش و جایگاه شهرداری ها در حل مشکلات شهری و ایجاد فرصتهای جدید از طریق مدل تعاملی با نظام آموزش و پرورش بپردازیم.

کلید واژه: توسعه ایرانی اسلامی، نظام آ.پ، شهرداری، نیازسنجی آموزشی، فرهنگ سازی و آموزش شهروندی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۷
محمد صادق تراب زاده جهرمی