صدای پای عدالت

صدای پای عدالت
در این وبلاگ تلاش دارم در سه حوزه مطالبی را در دسترس مخاطبان محترم قرار دهم:
1. عدالت اجتماعی
2. خط مشی
3. آموزش و پرورش
این سه، محور فعالیت های بنده در مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام است.

۳ مطلب با موضوع «عدالت اجتماعی :: معرفی آثار برتر :: مقاله» ثبت شده است

این عنوان، عنوان مقاله ای از مایکل والزر است که در مجموعه مقالات عدالت اقتصادی به کوشش و ترجمه دکتر محمد نعمتی و همکارانش توسط نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. در ادامه نکاتی از این مقاله ارائه می شود:

جامعه انسانی جامعه ای توزیعی است. (آیا واقعا عدالت را می توان در قالب عدالت توزیعی تعریف کرد؟ آیا همواره انسان ها، در حال مبادله هستند؟). اگر موضوع عدالت اجتماعی را همه بایسته های تعاملاتی بین افراد بدانیم، هر نوع وضعیتی می تواند نوعی مبادله یا توزیع باشد.

پس از اقتصاد تهاتری، پول متداول ترین ابزار مبادله شد و مکانیسم توزیع کالاهای اجتماعی نیز بازار بود. البته بازار هرگز نتوانست نظام توزیعی کاملی به شمار آید. پس می توان پرسید در کنار بازار یا جایگزین بازار کدام نهاد یا نهادهای دیگری می توان متصور شد؟ توزیع را چه کسی انجام می دهد؟

والزر معتقد است چه وحدت در معیارهای توزیع و چه تکثرشان را بپذیریم باید برای این پذیرش دلیل داشته باشیم. رالز با ترسیم یک وضعیت نخستین فرضی، نظام توزیع خاصی را مطرح می کند اما از نظر والزر، تعهد بی طرفی افراد در این شرایط فرضی مهم نیست. مهم آن است که انسان های واقعی چه چیزی را عدالت می دانند. او عدالت را ساخته دست بشر می داند که نمی توان آن را تنها به یک روش ساخت. اصول عدالت در قالبی تکثرگرایانه قرار دارد. خیرهای اجتماعی مختلف باید مطابق با رویه های مختلف و توسط عوامل مختلف، به دلایل مختلف توزیع شوند و همه این تفاوت ها از درک متفاوت از خیرهای اجتماعی سرچشمه می گیرد.

افراد خیرهای اجتماعی را در میان سایر افراد توزیع می کنند. آن ها خیر را ادراک یا اعتبار و خلق می کنند و سپس به توزیع آن ها می پردازند. اهمیت ادراک و اعتبار به آن است که الگوهای توزیع مطابق با مفاهیم مشترک چیستی و علت وجود خیرها تعیین می شوند.

والزر نظریه خیرها را مبتنی بر 6 گزاره توضیح می دهد:

  1. همه خیرهای مورد نظر در عدالت توزیعی، خیرهای اجتماعی هستند؛ خیرهایی که به صورت مشترک و فرهنگی به عنوان خیر تلقی می شوند. (خیرهای خداوند از این قاعده مستثنی هستند.) لذا خیرها در جوامع مختلف دارای معانی متفاوتی هستند.
  2. هویت انسان ها چیزی جز مبادلات و مالکیت ها و اعتبار خیرها نیست.
  3. مجموعه واحدی از خیرهای اولیه یا اساسی به هیچ وجه قابل تصور نیست.
  4. تصور هر خیری و معنای آن، نحوه توزیع را نیز در خود دارد. مثل آنچه که آمارتیاسن بیان کرد، سوال از برابری در چه، سوال از چرایی برابری را در خود پاسخ می دهد.
  5. معنای اجتماعی از خیر و توزیع در طول زمان تغییر می کند.
  6. هنگامی که معانی متمایز است، توزیع ها هم باید مستقل باشد. هر خیر خاص یا مجموعه ای از خیرها تا حدودی یک محدوده توزیعی را تشکیل می دهد که در آن تنها معیارها و ترتیبات خاص، مناسب و درخور است.

وی خصوصا با توجه به گزاره ششم، مساله انحصار و سلطه در خیرها را مطرح می کند. کسی که صاحب خیری است که دیگران ندارند، انحصار دارد. اگر مالکیت آن خیر در یک عرصه، موجب شود که فرد مواهب سایر عرصه ها را هم به اختیار بگیرد، سلطه رخ می دهد. والزر انحصار را می پذیرد اما سلطه را خیر. وی در برابری پیچیده به دنبال آن است که مکانیسم های تبدیل خیرها در عرصه های مختلف که به سلطه منجر می شود را بشکند و محدود سازد اما برخلاف برابری ساده، انحصار در خیرات را در یک تکثر اجتماعی می پذیرد. انحصار در یک خیر لزوما بد نیست، استبداد و تلاش برای استفاده از یک خیر برای حاکمیت بر همه خیرها بد است. رژیم برابری پیچیده نقطه مقابل استبداد است.

او سه اصل توزیعی را بیان می کند که به صورت انفرادی ناقص هستند اما در یک ترکیب، می توانند به سمت تحقق برابری پیچیده حرکت کنند: نیاز، شایستگی و مبادله آزاد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۴ ، ۱۱:۵۸
محمد صادق تراب زاده جهرمی
این عنوان، عنوان مقاله ای از آمارتیا سن است که در مجموعه مقالات عدالت اقتصادی به کوشش و ترجمه دکتر محمد نعمتی و همکارانش توسط نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. در ادامه نکاتی از این مقاله ارائه می شود:

انسان ها با هم متفاوتند و در هر فضایی چیزی را موضوع برابری می دانند و به تبع سایر امور را موضوع نابرابری. هر جایی که چیزی برابر شد، الزاما اموری هم باید نابرابر شوند. حال اگر این برابری و نابرابری را در تعداد افراد متکثر و متنوع ضرب کنیم، امکان برابری عمومی زیر سوال می رود. توجه برابر به همه ممکن است رفتار نابرابر در مقابل افراد فاقد مزیت را ایجاب کند.
سوال از چرایی برابری، همواره سوال از چیستی مفعول برابری را در خود دارد. یعنی اگر بپرسیم چرا برابری، باید برابری در چیزی را قبلا پذیرفته باشیم و توجه کرده باشیم. همه نظریه پردازان عدالت، به نوعی برابری قائل هستند. حداقل این است که دغدغه نظری خود را دغدغه مشترک، همگانی و برابری همه می دانند.
وقتی گفته می شود مساوات گرایی در همه نظریه ها هست، پس مساوات گرایی نمی تواند فصل مشترک و اتحاد بخش همه نظریه های عدالت باشد که بتوان بگوییم «همه نظریه های عدالت را می توان به برابری تقلیل داد» چرا که این نظریه ها به نتایج مختلف و متعارض می رسند و ذاتا متفاوتند.
دعوای آزادی و برابری هم یک دعوای ساختگی است. چون می توان به آزادی برابر یا نابرابر قائل بود. پس باید پرسید آزادی برابر یا نابرابر در چه چیزی؟!
در حقیقت، «برابری در چه؟» موضع ضعف نظریه برابری شده است. یعنی نوعی تضاد درونی. نظریه ای که در مقابل برابری، قدرتمند از نظم و کارایی و آزادی باشد، خود برابری است. برابری، اندیشه ای تهی است چرا که محتوای قائم به ذاتی برای خود ندارد.
برابری مستلزم بی طرفی است. بی طرفی زمانی رخ می دهد و ضروری می نمایاند که برابری در یک دغدغه را بپذیریم و عمل بر اساس آن را بی طرفانه و بی غرض ورزی مطالبه کنیم. پس بی طرفی لازمه پذیرش برابری است.
برابری در هر چیزی که به مثابه مبنا در نظر گرفته شود، نیازمند دفاع منطقی از نابرابری های ایجاد شده در محیط پیرامونی است. پس سوال از برابری در چه چیزی هم بر می گردد به این سوال: فضای صحیح برابری برای برابری مبنایی کدام است؟
آمارتیاسن، برابری مبنایی را برابری آزادی های مثبت در قالب قابلیت دست یابی به عملکردهای با ارزش در نظر می گیرد. دستاوردها چیزی است که برای انجام دادن یا داشتن آن ها، به مدیریت آن ها می پردازیم و آزادی به قدرتی می پردازد که برای انجام دادن یا داشتن چیزی باید واجد آن باشیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۴
محمد صادق تراب زاده جهرمی
این عنوان، عنوان مقاله ای از آمارتیا سن است که در مجموعه مقالات عدالت اقتصادی به کوشش و ترجمه دکتر محمد نعمتی و همکارانش توسط نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. در ادامه نکاتی از این مقاله ارائه می شود:
انسان ها وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنند، منابع یا موجودی های خود مقایسه می کنند در حالی که از نگاه آمارتیاسن، میزان منابع موجود و در دسترس مهم نیست بلکه امکان و قابلیت استفاده است که باید عادلانه توزیع شود.
گاهی در توزیع سوال از مفعول توزیع است یعنی چه چیزی را توزیع کنیم و گاهی سوال از نحوه و میزان توزیع است. از نگاه سن، مفعول توزیع باید قابلیت capability و آزادی freedom باشد. قابلیت یعنی آزادی انتخاب در نوع خاصی از زندگی کردن. بنابراین مجموعه قابلیت، نماد آزادی انتخاب حقیقی شخص درباره جایگزین های مختلف زندگی است. پس دغدغه وی، آزادی در انتخاب به معنای امکان بهره برداری از آن چیزی است که انتخاب می کند.
درست است که منابع ابزار تحقق این آزادی هستند اما خود آزادی اصل است. مهم آن است که بتوان از ابزارهای آزادی، به نتیجه رسید. در کنار قابلیت و آزادی، نرخ تبدیل منابع به آزادی هم مهم است. گاهی نرخ تبدیل مثلا بین زن و مرد متفاوت است.
آمارتیاسن تلاش دارد تا جبر محیطی را خنثی کند و انسان گرایی را متجلی سازد. او منابع و خیرهای محیطی را حذف می کند اما امکان انتخاب و آزادی افراد را برجسته می سازد. او انتخاب های آزادانه انسانی را ملاک عدالت می داند ولو اینکه مرگ را انتخاب کند.
انسان ها اموری را به عنوان هدف انتخاب می کنند و سعی دارند با ابزارهایی این اهداف را محقق کنند. آزادی در بهره برداری از ابزارها برای تحقق اهداف و کسب نتایج، عدالت است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۲
محمد صادق تراب زاده جهرمی