در بحث منطق داریم:
دلالت بر چند نوع است که دلالت الفاظ بر سه نوع است: مطابقی، تضمنی و التزامی (بین و غیربین)
باید دید که وقتی در تحقیقات مدیریتی می گویند مثلا دلالت کارکردی داریم. این رابطه اش با مباحث الفاظ چیست؟
در بحث منطق داریم:
دلالت بر چند نوع است که دلالت الفاظ بر سه نوع است: مطابقی، تضمنی و التزامی (بین و غیربین)
باید دید که وقتی در تحقیقات مدیریتی می گویند مثلا دلالت کارکردی داریم. این رابطه اش با مباحث الفاظ چیست؟
کل چیست؟
جزء چیست؟
آیا رابطه ای بین کل نگری و جزء نگری برقرار است؟
اگر سیستم را مجموعه اجزاء، روابط آنها و محیط آنها فرض کنیم با علم به اینکه در عالم همه اجزا به صورت مستقیم و غیر مستقیم(سلسله مراتب) با هم در ارتباطند پس در عالم تنها یک کل وجود دارد؟
آیا رابطه ها ناظر به کل و جزء هستند یا کل و بعض؟
چطور می توان کلی دید؟ آیا امکان دارد؟ چگونه پیامبر کل قرآن را کلی و دفعی دریافت کرد ولی بر مردم به صورت جزئی نازل کرد؟
آیا تقسیم بندی به کل نگری و جزء نگری صحیح است؟
در بخش فرهنگ می دانیم که در همه جا نفوذ دارد و باید در بررسی ها آن را کلی دید ولی آیا می توان برای اداره آن جژئی عمل کرد و کلی نبود؟