چکیده:
کمبود منابع در آموزش و پرورش، ناظر بر کارایی داخلی و تغییرات روز افزون محیطی ناظر بر کارایی خارجی آن است که نشانگر ارتباط و تعامل حوزه خط مشی گذاری با اقتصاد آموزش و پرورش است. این ارتباط و تعامل، نیازمند ابزارهایی است که در شرایط بهینگی ما را به تحقق اهداف نزدیک نماید. از جمله این ابزارها و روشها، ظرفیت سازی در فرایند خط مشی گذاری آموزش و پرورش است که در جهت دهی به تاثیرات خط مشی گذاری بر اقتصاد آموزش و پرورش و نیز تقویت آن موثر است.
«نظریه برنامه» امکانی است که کاربرد آن در فرایند خط مشی گذاری می تواند، ظرفیت این سیستم را در تاثیر بر اقتصاد آموزش و پرورش ارتقاء داده و اهداف ناظر بر کارایی داخلی و خارجی را محقق سازد. نظریه برنامه به دنبال تدوین زنجیره عللی است که مداخلات و خط مشی ها را به هدف مقصود آنها متصل ساخته و امکان ارزیابی و بهبود فرایند و ماهیت خط مشی گذاری را فراهم می سازد.
این مقاله، از حیث هدف، کاربردی و از حیث داده ها، کیفی است. جمع آوری داده ها نیز، از طریق مطالعات اسنادی است.
مولفین: محمد صادق تراب زاده، حیدر تورانی