برخلاف بسیاری از مسائل عمومی در حوزه گوناگون، به ندرت شاهد این هستیم که در طول تاریخ مراکز یا جریانهای عدالت پژوهی، رشته آموزشی، نظام پژوهشی و سیر مطالعاتی در حوزه عدالت پژوهی ظهور یافته باشند. پرواضح است که عدالت در این عمر تاریخ همواره خاسته بشری بوده و حتی مراکز و جریان های عدالت طلب بسیار رشد و گسترش داشته اند اما در عرصه عدالت پژوهی خیر.
علت امر را شاید در درک نادرست از مفهوم عدالت، گستره وسیع حوزه مطالعاتی آن و عمق مسائل عدالت دانست که موجب می شود حتی جریان های عدالت خواه نیز از ورود جدی و مستمر به این حوزه ممانعت کنند. یکی از راهکارهای کاستن از شدت این مشکل، تعریف الگوریتم حل مساله است که هم از کلی گویی خارج باشد و هم اینکه بتواند مصادیق عدالت را مورد ارزیابی قرار دهد. این الگو می بایست از عملکرد مقطعی به دور بوده و جاودانگی داشته باشد. همچنین بتواند در زمان واحد شرایط مختلفی را از منظر ایدئولوژی های مختلف تحلیل کند.
این مقاله به دنبال طراحی یک الگوی اولیه است که بتواند ضمن تحلیل شرایط واقعی جامعه و در طول زمان، امکان ارزیابی از عدالت را فراهم ساخته و از حوزه نظر به حوزه کاربرد ورود نماید. چنین توصیفی از الگو، متضمن پیش فرض هایی است که در صورت خدشه آنها، ممکن است کارامدی الگو نیز دچار نقص گردد. از این رو ابتدا پیش فرض های خود را در باب نظریه عدالت بیان کرده و سپس به طراحی الگو خواهیم پرداخت. این الگو اگرچه در حوزه عدالت اقتصادی است اما برای مساله کلی عدالت در حوزه عدالت قابل تعمیم است.
(مقاله در دست نگارش)
مقاله در حال نگارش: دکتر عادل پیغامی،محمد صادق تراب زاده جهرمی