مباحث مختلفی در مورد عدالت را تاکنون ورق زده ام. این فضای بحث در مورد مفهوم عدالت آن چنان مغشوش است که پژوهشگر را از عدالت پژوهی گریزان می سازد. تا اینجا به این نتیجه رسیده ام که اگر کسی بخواهد در حوزه عدالت کاری انجام دهد و اولین گام نقشه پژوهشی عدالت را طی کند، لاجرم باید بر سر مفهوم کار کند. اما چه کاری؟
سرآمد همه مباحث در مورد عدالت این است که موضوع عدالت چیست؟ این کار موجب می شود که از اشتراک لفظی کاسته شود. به نظر می رسد که می توان فعلا چند نوع عدالت را به لحاظ موضوعی تشخیص داد:
- عدالتی که در حوزه فلسفه اخلاق بحث می شود و معیار خوبی و بدی است. معیار حسن و قبح است. در اینجا عدالت بزرگترین ارزش اخلاقی است که تعیین کننده خوبی و بدی، حسن و قبح و حق و باطل بودن امور خواهد بود. چرا که هیچ گاه عدل بد نیست ولی اموری مثل احسان و جود می توانند در جایی خوب و در جایی بد شوند.
- عدالتی که در اصول دین بحث می شود و به عدالت تکوینی و الهی شهرت دارد. سوال است که چرا از این همه صفت حضرت حق، صفت عدل به عنوان اصول دین طرح شده است و در اعتباریات اجتماعی بشر که از سوی دین معرفی می شود، اقامه عدالت به عنوان بزرگترین آرمان بشر برای رسیدن به توحید (نه بعد از توحید؛ عدالت مقدمه توحید) معرفی شده است. شاید لازم آید که اهالی عرفان و مشتاقان اسماء الهی بر سر این مساله ما را یاری کنند.
- عدلی که در فقه بحث می شود و منظور همان عدالت فرد است: پرهیز از گناه کبیره و عدم اصرار بر گناه صغیره.
- عدلی که در اخلاق بحث می شود و منظور حاکمیت قوه عاقله بر قوه غضبیه و شهویه است. جامع السعادات چنین بیان می کند. عدل فقهی، حداقلی از تقوا و عدل اخلاقی نهایت تقوی فردی شاید باشد. بر سر جمله آخر مشکوکم.
- عدالت اجتماعی که ناظر به نهادهای اجتماعی است (نهاد به معنای اعم). مسلما عدل فقهی و اخلاقی و فلسفه اخلاقی نیز به این امر مرتبطند اما تفاوتی هم وجود دارد. تفاوت آن را باید در این عبارت یافت که: العدل سائس عام و الجود عارض خاص. در عین اینکه این عدل نیز به لحاظ فلسفه اخلاقی عادلانه است اما ناظر به قواعد رفتاری جامعه می باشد که توسط تاسیس و اداره نهادهای موجود تنظیم می شود. در اینجا فصل اول کتاب حجه الاسلام توسلی با عنوان مبانی نظری عدالت اجتماعی نکاتی را مطرح کرده است. متاسفانه این کتاب، تجدید چاپ هم نمی شود.
حال می خواهیم این ادعا را بررسی کنیم. بهترین نوع بررسی و اعتبار سنجی، پژوهشی قرآنی است. اسلامی که عدالت را آن قدر اهمیت داده است، حتما در کتاب خود نیز آن را تبیین و تعریف نموده است. پژوهش های قرآنی در این حوزه، عمدتا (در کمال احترامی که برای زحمات پژوهشگران قائلیم)، نوعی تفسیر به رای در مفهوم شناسی عدل قرآن انجام داده اند. به عبارت دیگر، عمدتا عدل را به معنای هر چیز خوبی، در ذهن داشته اند و با این نگاه وارد مفهوم شناسی، مصادیق و راهکار و موانع اقامه عدل شده اند. لذا چندان معتبر نیست. البته ممکن است پس از یک پژوهش قرآنی، ما هم به همین نتایج برسیم با این تفاوت که تفسیر به رای نشده است. باید پرسید که خود قرآن کریم، چه چیزی را عدالت معرفی کرده است.
از این رو، لغت عدل را به جای بررسی معنای لغوی در کتب لغت و مفردات، موضوع بررسی معنای قرآنی و اصطلاح قرآنی قرار می دهیم. در بررسی اجمالی واژگانی قابل بحث هستند که با هم ارتباط معنایی دارند و لازم است بررسی شوند. در این مقال، برخی از این واژگان را طرح کرده و در مطالب آتی، نتایج مطالعات قرآنی را منتشر می کنیم:
لغات موافق و پشتیبان: عدل، قسط، حق، میزان، قسطاس، قصد، وسط و...
لغات مخالف: ظلم، باطل، فرط و...