حرفی در باب شیوه تدوین سیاست های کلی نظام
در جلسه ای بودم و فرد محترمی در خصوص شیوه تدوین سیاست های کلی نظام که اخیرا در حال بهبود شدیدتری است، سخن می فرمود. حقا باید به ایشان خسته نباشید گفت که از هزار توی جلسات مختلف و بحث و نقد و .... این سیاست ها را استخراج می کنند.
داشتم نقدهای خود را می نوشتم که در این موارد نقص داریم یا به صورت کلی یا به صورت جزئی:
- نظام ارزشیابی سیاست ها
- نظام آمار و اطلاعات
- نظام رسانه ای و گفتمان ساز سیاست ها
- نظام درگیر کردن خرد جمعی نخبگان در تدوین سیاست
- سوال از اینکه سیاست را برای چه کسانی می نویسیم
- سوال از نحوه بررسی انسجام سیاست ها چه در اجرا و چه در تدوین. البته الان به جای بررسی عدم مغایرت سیاست ها، انطباق آن ها بررسی می شود که بهبود خوبی است.
- سوال از ضمانت اجرای سیاست ها
- سوال از نهادهای حاکمیتی واسط بین سیاست ها و اجرا
فرایند کار بسیار پیچیده و طولانی بود: از کلی کار که برای مساله شناسی انجام می دهند تا کمیسیون های موقت و دائمی، کمیسیون های ثابت و ترکیبی، کمیسیون های تخصصی و صحن مجمع، رفت و برگشت بین مجمع و بیت، اصلاحات، ورود شورای نگهبان به مساله نظارت، و ... .
قوت ها هم برخی رو می تونم حضور ذهن دارم بگویم:
- نفس سیاست نویسی
- توجه به انسجام سیاست به معنای انطباق نه صرفا عدم مغایرت
- توجه به عمده موارد نقد و سعی در طراحی و رفع نقص
- توجه به سیاستگذاری موضوعی به جای برنامه ای
- توجه به عنصر زمان در سیاستگذاری
- توجه به پویایی ها در سیاست نویسی
خواستم همه نقدها را به سخنران محترم بگویم اما واقعا حیا کردم. دیدم که بسیاری از مشکلات آنان در طراحی ها و اجرا ناشی از نبود ظرفیت علمی متناسب در جامعه علمی ما اعم از حوزه و دانشگاه است. هر کدام از 8 سوال و نقد ابتدایی را بخواهیم پاسخ دهیم و حل کنیم نیاز به ظرفیت علمی وسیعی داریم که به جد می توان گفت هنوز جامعه حوزوی و دانشگاهی ما برای این امر بلوغ ندارند. پس حیا کردم و گفتم که بزرگترین نقد در سیاست نویسی به ما دانشگاهیان بر می گردد که سواد طراحی و عمل را نداریم و فقط نقد تخریبی می کنیم. نمونه آن هم مساله انسجام سیاست هاست که بنده بررسی کرده ام و به جد می توان گفت که دانشگاه های ما ظرفیت بررسی چنین چیزی را فعلا ندارند.