با معنای واقعی و مقصود شعار سال و عناصر آن آشنا نیستم اما مبتنی بر حدس هایی سعی دارم آن را ترجمه کنم:
مدل حل مسائل ما در حوزه های مختلف از جمله فرهنگ و اقتصاد، بر اساس مدل حله مساله ملی است چراکه مسائل ما ملی است و تنها با نیروی ملی حل می شوند. اما ملی به چه صورت؟ بدین صورت که نیروی عمومی جامعه که مردم و نهادهای اجتماعی هستند در خدمت یک مدیریت قرار می گیرند و تیر و پیکانی را شکل می دهند که نوک پیکان، مدیریت این نیروها، قاعده سر آن و نیز دنبال آن را مردم شکل می دهند.
نکاتی در این باره:
- مدل حل مساله ملی: مدل تیر و کمان (اگر به مقاله اقتصاد مقاومتی از منظر رهبری هم توجه کنید، آنجا هم صحبت های آقا را همین گونه مصادره به مطلوب کرده ایم.) کلیک
- نوک پیکان حساسیت فوق العاده ای دارد چون جهت را مشخص می کند. از سوی دیگر، هر چه نوک پیکان تیز تر باشد، بهتر و راحت تر بر هدف می نشیند. لذا جنس نوک پیکان نیز مهم است.
- اما نوک پیکان به تنهایی تاثیر ندارد. پیکانی اثر دارد که غیر از نوک، قاعده نوک و دنباله داشته باشد. این دنبال را مردم و نیروهای اجتماعی شکل می دهند که برخی موثر ترند و برخی مثل دنباله کم اثرتر اما همه مهمند.
- وقتی تیری از کمان رها می شود، کلیه قسمت های تیر حرکت می کنند نه فقط نوک آن.
- تیر از کمان رها می شود ولی قدرت تیر به کمان آن است. بنابراین اینکه مردم و مدیریت از چه زیرساختی پرتاب شوند، کلیدی است.
- اما چراها ؟؟؟؟
- چرا اقتصاد و فرهنگ؟ بدان علت که اولویت هستند و .... . اما باید بررسی کرد که چرا این ها اولویت شده اند. شناخت علل می تواند در حل درست مساله کمک کند. همه منتظر بودند که شعار صرفا اقتصادی باشد اما فرهنگ هم آمد. هر یک جداگانه مهم اند. همچنین در ارتباط با هم نیز مهمند: اقتصاد با توجه به پیوست فرهنگی آن و مدیریت بهینگی اقتصادی در امر فرهنگ. اما اولویت بیشتر را خود اقتصاد و فرهنگ جدا جدا شکل می دهند.
- عزم ملی: حتما به نوع جامعه بر می گردد که در ایران اگر مردم وارد عرصه نشوند یا مساله حل نمی شود یا اینکه با بهینگی مالی و زمانی حل نمی شود.
- مدیریت جهادی چرا؟ هر مدیریتی می تواند نوک پیکان باشد اما اگر قرار شد عزم ملی باشد نیاز به مدیریتی در طراز آن است. از سوی دیگر نیاز به جهش در اقتصاد و فرهنگ نیازمند مدیریتی در طراز جهش است نه مدیریتی در طراز سکون و تثبیت وضع موجود.
- مدیریت جهادی را می توان دو معنا کرد: موسع و مضیق. در معنای مضیق یعنی مدیران جهادی، پیگیر، دلسوز و از جان گذشته. در معنای موسع یعنی مجموعه اداری و مدیریت چابک، منعطف، خلاق، با ایمان (مدیریتی که یا زمین بازی را تغییر دهد یا استراتژی بازی را)
حرف آخر اینکه:
در مدل تیر و کمان، باید به چهار عنصر توجه داشت:
- زیرساخت ها: همه باید بدانند چه ظرفیت های بالقوه ای دارند و باید نظام های جهش را نیز فراهم کرد.
- ورود مردم و مدیریت به مساله و عزم آنها: همه باید خود را در جنگ ببینند و درگیر جنگ شوند و احساس درگیری کنند و عزم به جهاد در جبهه خودی کنند. البته برخی چوب پیکان هستند و برخی قاعده نوک پیکان.
- مدیریت جهادی: در هر دو معنای موسع و مضیق.
- هدف: اقتصاد و فرهنگ (+فرهنگ اقتصاد و اقتصاد فرهنگ)
از این به بعد را باید نوشت......