یکی از خوانندگان پست قبلی حماسه سیاسی، اشاره داشت به پراکنده گویی و نداشتن انسجام مطلب قبل. مجددا مرور کردم اما این عدم انسجام را نیافتم. شاید علت موجز گویی است که عذر تقصیر دارم.
به نظرم رسید برای هر کاندیدا، پروفایلی را باز کنم و نظرم را به مرور جمع بندی کنم. بنابراین بر بنده خرده نگیرید زیرا نظر بنده امکان تغییر دارد. از همین رو تقاضا دارم به بنده در رسیدن به نتیجه مطلوب، کمک کنید و انتقادات، پیشنهادات و نظرات خود را مطرح نمایید.
- با توجه به سابقه سازشکاری آقای روحانی در داستان هسته ای و نیز حمایت ایشان از سران فتنه ایشان مردود هستند زیرا گفتمان انقلاب اسلامی را نه تنها به پیش نمی برند بلکه با چالش هایی از قبیل چالش زمان اصلاحات و فتنه 88 روبرو می کنند که عملا برای نظام، فرصت سوزی و بازگشت به عقب است.
-آقای عارف نیز هنوز معتقد به همان اصلاحات خاتمی اما کمی نرم تر بوده و مرزبندی با خاتمی، موسوی و کروبی نداشته و علاوه بر آن به علت اعتقاد به همان روند سابق دولت اصلاحات، نتیجه آقای روحانی بر ایشان بار می شود. ضمنا آقایان روحانی و عارف با همان تیمی خواهند آمد که خاتمی بود و شاید عرصه به جایی برسد که افرادی مثل اکبر گنجی و ... که فقط ادعای خدایی نکرده اند پایشان به همه چیز باز شود.
جمع بندی بنده در مورد اصلاحات، این است که اصلاح طلبانی که هنوز در نظام هستند را باید حفظ کرد و از آنها استفاده نمود اما ریاست جمهوری خیر.
- در مورد آقای غرضی فعلا نظری ندارم. فقط این نکته وجود دارد که حتی در صورت رای آوردن، کسی از ایشان حمایتی نخواهد کرد و تیمی نخواهد داشت.
- آقای قالیباف (مبتنی بر عملکرد ایشان در شهرداری تهران، رفتار سیاسی وی در 8 سال اخیر، نوشته های ایشان) به نظر یک فرد تکنوکرات بوده و علی رغم قوت اجرایی ایشان و داشتن یک تیم همفکر، به دنبال ایده هایی از قبیل ژاپن اسلامی است. استناد حرفم به نوشته های ایشان است. ایشان از جمهوری اسلامی مطلوب، یک ژاپن یا مالزی اسلامی را درک می کنند. همین امر باعث شده است که نوع حرکت فرهنگی شهرداری نیز چنین باشد. با نگاه ایشان، نمی توان دولت اسلامی زمینه ساز تمدن اسلامی را رقم زد. در این فضا، کار به هر نوع و نحو اجرا می شود.
به نظر می رسد علاوه بر این ایشان در فضای سیاسی داخلی اهل معامله (نه تعامل) بوده و ضمن اینکه خود این امر مغایر روح انقلاب اسلامی است ممکن است به سیاست خارجی ایشان هم سرایت کند.
- آقای رضایی سالهاست که در اندیشه ریاست جمهوری هستند و برای آن تامل داشته اند اما طرح فدرالیسم اقتصادی و در ادامه فدرالیسم سیاسی که ایشان طرح می کنند به نظرم خلاف مصالح نظام است. گرچه بنده با آمایش سرزمینی و برنامه ریزی منطقه ای موافقم اما با فدرالیسم اقتصادی و سیاسی به شدت مخالفم. ضمن اینکه تمرکز زدایی در ایران نیازمند وجود بدنه اجرایی توانمند است که فعلا مقدمات آن مفقود است. همچنین سابقه ایشان در مجمع و طرح هایی نظیر چشم انداز و ... نشان از نگاه توسعه محور ایشان دارد که به نظرم ناقص است گرچه در حد خود خیلی هم جلوتر از بقیه هست.
از تیم ایشان اطلاعی ندارم.
- فعلا تردید بنده بین آقایان جلیلی و ولایتی است که نظر در مورد ایشان را به پست بعدی می گذارم. فقط در مورد آقای ولایتی بگویم که وی، پالس های مثبتی به غرب می فرستد که فعلا مشکوک است.