خلاصه کتاب روابط متکامل زن و مرد- علی صفایی حائری
ازدواج:
رفتار و عمل آدمی را می شود با آثار آن ارزیابی کرد و می شود با انگیزه و نیت و هدف و جهت آن به ارزش رسید.
عمل ازدواج با توجه به نیت دو طرف و با توجه به همراهی با سنت رسول به ارزش می رسد.
این آدمی است که باید از حادثه ها، از برخوردها و از درگیری ها بیاموزد و از آنچه که آموخت، راهش را مشخص نماید و برحماقت و اشتباه خود پافشاری نداشته باشد.
تو در جمع آنها به گونه ای سخن بگو که توقع ها کم و تحمل ها زیاد بشود.
---
در نگاه قرآنی، ازدواج همسران با اثر سکن و آرامش، با اثر لباس و پوشش و با اثر حرث و بهره برداری آمده است. لباس، بدی ها و ضعفهای آنان را می پوشاند. اساس محبت و علاقه باعث پوشش و درمان می شوئد و خیر الساترین، آنجاست که پوشاندن، به درمان کمک می کند.
وظایف همسران برای زندگی: آموزش مسائل زندگی و مشکلات و برخوردها، مشورت، نظارت.
در انتخاب همسر، معیار و میزان انتخاب، همان خصوصیات و نکته هایی است که برای تو مهم است. نمی توانی به آن بی اعتنا باشی، مگر آنکه از آن عبور کرده باشی و گذشته باشی. پس تا هنگامی که اسیر هستی به تقلید پرواز نکن.
در انتخاب همسر کسی را دنبال کن که بر تو تکیه داشته باشد.
آنجا که تو حرمت او را می شکنی، دیگران حرمت نگه نمی دارند.
تساوی زن و مرد:
در نقش ها زن و مرد با هم برابرند، همه با هم برابریم. ولی در شغل، حتی مردها با هم برابر نیستند. چون، نقش ما بر اساس ترکیب استعدادهای ما و رابطه نیروهای ما شکل می گیرد ولی شغل ما بر اساس اندازه و مقدار استعدادها و تقدیر آنها.
با شناخت ارزش و قدر انسان، به شناخت نقش و هدف او پی می بریم. انسانی که با این بینش و تلقی همراه گردیده، در هر عملی و در هر شغلی، این نقش را دنبال می کند. دارایی ها و تنگدستی ها نه اکرام هستند و نه اهانت که فقط ابتلاء هستند و درگیر ساختن.
کارها به عهده کسانی است که در وقت کمتر به شکل بهتر از عهده آن برمی آیند.
از آنجا که عمل بی نهایت رابطه دارد؛ ارزش عمل وابسته به بینشی است که تو از این رابطه ها داری.
اشتباه از اینجا برخاسته که ما برای دیات و خون بها، ارزش انسانی قائل هستیم، درحالیکه دیه در رابطه با کارایی و ارزش اقتصادی است.
حجاب و آزادی:
مادام که نقش انسان مجهول مانده و بینش او از این نقش در حد تنوع، در حد زندگی تکراری و مدار بسته، در حد خوشی ها و سرگرمی ها، در حد بازیگر شدن و بازیچه ماندن، و تماشاچی بودن، خلاصه شده، ناچار سنگینی حجاب طبیعی است. زیربنای حجاب، همین دگرگون کردن بینش و عوض کردن تلقی و برداشت هاست.
لباس بینش نمی آورد ولی بینش ها تو را وادار می کنند که گردی بلند نکنی و دلی را به خود نگیری و سنگ راه نباشی. داستان پاک دلی، ناچار پاکی عمل را به دنبال خواهد آورد.
حجاب تنها مخصوص زن نیست که مردها هم باید حساب شده حرکت کنند و گرد و خاک بالا نیاورند. هرکس خلق را در خود نگه دارد و باتلاق استعدادهای عظیم او بشود طاغوت است.
مقدار حجاب و پوشش، با در دست داشتن این بینش و این ملاک، روشن می شود که همیشه یک شکل و مقدار ندارد.
روابط متکامل:
ما در تنهایی ها چه بسا بتوانیم علم را، حتی فکر روشن را بدست بیاوریم، ولی دل روشن و دل زنده در برخوردها و درگیری ها شکل می گیرد.
ما خیال می کنیم که اگر زندگی یک زندگی بی دردسر و بدون درگیری باشد یک زندگی مناسبی است. درحالی که آنچه که مطلوب است و آنچه که به آدم ها تکامل می دهد و آن ها را رشد می دهد و بهره مند می کند، این است که در هر برخوردی بیاموزم که چگونه موضع گیری کنم. و در هر موقعیتی چگونه با مسائل روبرو شوم.
در تنهایی آدمها بدون برخورد، مقدار ظرفیت من مشخص نمی شود. پس دو چیز مطرح است: حلم و فرصت دادن.
در ازدواج فاصله سنی مطرح نیست. حلم ها مطرح است، مقدار توانایی ها مطرح است. البته خانمی که از تو بزرگتر باشد، کمتر زیر بار تو می رود.
---
سه نکته:
1. ثبات (ثبتنا علی دینک): ثبات ما در دین، مبنا و هدف زندگی مان باشد نه بر کنار و در کنار زندگی مان. آنچه من را به حرکت وادار می کند، علم به چیزی نیست، اضطرار به آن است. احتیاج به آن است.
2. اطاعت (و استعملنا بطاعتک).
3. پذیرش (لین قلوبنا لولی امرک): امر او را می توانی بپذیری. ولایت کسی را نمی توانی بپذیری مگر با ثبات و اطاعت.
به تازگی این کتاب را مطالعه نمودیم
واقعا عالی بود
در حدی که دید تازه ای نسبت به مقوله ازدواج پیدا نمودیم..
2 خط اول هر پاراگراف تان را کپی زدیم.
پسا پس
اجازه هست؟