۱۵ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۹
نکته ای پیرامون مساله ربا
معمولا در مساله حرمت ربا آنچه که مطرح می شود، حرمت ظلمی است که به خاطر زیادت ربا بروز می کند. مستند این امر نیز به آیه شریفه 279 سوره بقره است: لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون
اما نکته ای که کمتر از این مساله مورد توجه قرار می گیرد: قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا (بقره/275)
چنانکه شهید صدر در نظریه استخلاف خود مطرح می سازند، انسان امانتدار مسؤول است. این مسؤولیت از دو جنبه است: هم اینکه ظلم نکند و هم اینکه کفران نعمت ننماید. کفران نعمت نیز به آن است که این نعمت در خدمت قوام جامعه به کار گرفته نشود.
جامعه بر اساس عامل وابستگی متقابل شکل می گیرد و مبادله از لوازم آن است. در این نگاه، عدم استفاده از نعمت و به کارگیری آن در مبادله و تامین وابستگی های متقابل که قوام جامعه را از بین می برد، مصداق کفران نعمت است. از این حیث مشخص می شود که بیع، تقویت کننده مبادله است و ربا از جهت اینکه پویایی اجتماعی و انگیزه های تلاش اقتصادی را نابود می کند، مخل قوام و مبادله است. از بیع، حیات استخراج می شود و از ربا، مردگی و ممات. و شاید به همین دلیل است که خداوند بیع را حلال و ربا را حرام کرده است.
این نکته فارغ از این است که در ربای بین دو نفر، یکی به دیگری ظلم کرده و از وی زیادتی گرفته است. برخی می گویند این زیادت در برخی موارد که تراضی وجود دارد، بلامانع است اما نکته این است که حتی در صورت فرض غلط معامله سفیهانه ربوی، مشکل تخریب قوام اجتماعی از بین نمی رود.
اما نکته ای که کمتر از این مساله مورد توجه قرار می گیرد: قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا (بقره/275)
چنانکه شهید صدر در نظریه استخلاف خود مطرح می سازند، انسان امانتدار مسؤول است. این مسؤولیت از دو جنبه است: هم اینکه ظلم نکند و هم اینکه کفران نعمت ننماید. کفران نعمت نیز به آن است که این نعمت در خدمت قوام جامعه به کار گرفته نشود.
جامعه بر اساس عامل وابستگی متقابل شکل می گیرد و مبادله از لوازم آن است. در این نگاه، عدم استفاده از نعمت و به کارگیری آن در مبادله و تامین وابستگی های متقابل که قوام جامعه را از بین می برد، مصداق کفران نعمت است. از این حیث مشخص می شود که بیع، تقویت کننده مبادله است و ربا از جهت اینکه پویایی اجتماعی و انگیزه های تلاش اقتصادی را نابود می کند، مخل قوام و مبادله است. از بیع، حیات استخراج می شود و از ربا، مردگی و ممات. و شاید به همین دلیل است که خداوند بیع را حلال و ربا را حرام کرده است.
این نکته فارغ از این است که در ربای بین دو نفر، یکی به دیگری ظلم کرده و از وی زیادتی گرفته است. برخی می گویند این زیادت در برخی موارد که تراضی وجود دارد، بلامانع است اما نکته این است که حتی در صورت فرض غلط معامله سفیهانه ربوی، مشکل تخریب قوام اجتماعی از بین نمی رود.