رابطه انسجام خط مشی با تعارض، تغایر یا تباین یا تفارق، تضاد، تناقض و ....
اما تغایر و تباین از حیث معنا:
متخالفان: قدر مشترک دارند اما اگر با هم دیده شوند، بیشتر به جنبه تفاوت آنها نظر می شود تا شباهت یا اینکه از جهت تفاوت آنها مورد بررسی قرار می گیرند مثل انسان و فرس از حیث نطق. (امکان اجتماعی در یک شیء وجود دارد)
متقابلان: دو لفظ از حیث معنا از جهت واحد، در شیء واحد و در زمان واحد قابلیت جمع ندارند.
- تناقض (نقیضین، ایجاب و سلب): وجود و عدم، وجود و لاوجود که یکی وجود است و دیگری عدم آن وجود (نه عدم مطلق). قابلیت ارتفاع هم ندارند. (یکی وجود و دیگری عدم)
- تقابل ملکه و عدم ملکه: مثل عمی و بصر. تزوج و عذوبت. علم و جهل. عدم ملکه در مواردی صحیح است که در آن ملکه صحیح باشد مثلا کوری برای جایی عدم است که امکان بینایی هم باشد. قابلیت ارتفاع دارد یعنی می تواند عذب، ازدواج کند. (یکی وجودی و دیگری عدم)
- تقابل تضاد: ثابت و سیال، حادث و قدیم، سرد و گرم. دو امر وجودی که یکی بدون دیگری قابل تصور است. اجتماع آنها در زمان واحد ممکن نیست. ارتفاع آنها در صورتیکه ثالث نداشته باشند، محال است مثل حادث و قدیم. اما برای سرد و گرم می توان دمای متعادل را متصور شد. پس در کل ارتفاع آنها محال نیست.
- تقابل تضایف: در نسبت با هم قابل جمع نیستند.
غیر این اینکه انسجام درونی از حیث معنای منطقی چنین تقسیم بندی دارند می توان انسجام به انحاء دیگر نیز تعریف نمود:
- عدم انسجام موضوعی بین دو امر به معنای عدم پشتیبانی از یکدیگر: در اینجا با توجه به کارکردها، پیامدها و غایات می توان عدم انسجام موضوعی را بررسی کرد.
- لاقیاسیت: اثبات عدم امکان مقایسه بین دوم امر
- عدم انسجام نشات گرفته از عدم تسری مفهوم از خط مشی کلان به خط مشی خرد: در حقیقت خط مشی های خرد، به صورت مناسبی از کلان، اتخاذ نشده اند.