حماسه رخ داد، به روحانی تبریک گفتیم، از انتخابش ناراحت بودیم و انتخاب مردم را مبتنی بر سازش تحلیل می کنیم. از سوی دیگر به قول دکتر جلیلی ضعف ما در این بود که نتوانستیم گفتمان خود را به صورت اقناعی در جامعه ترویج دهیم و به قول دکتر کوشکی، تقصیر ما بود که مردم چنین انتخاب کردند زیرا ما در این 8 سال مقاومتی را ترویج نداده و مبانی اش را توجیه عمومی نکردیم که اکنون توقع داریم، مردم مقاومت را انتخاب کنند.
اما یک نکته...
فارغ از اینکه انتخاب مردم درست یا نادرست بود اما خیری هم داشت. شاید اگر دوباره ما بر سر کار می بودیم (البته ما خود را کنار نمی کشیم و هستیم) غرور و تکبر ما را می گرفت و از سوی دیگر رخوت و سستی مان دو چندان می شد. یادمان نرفته که احمدی نژاد را نماد کردیم و زمانی که نیاز به حمایت بود گفتمانش را رها کردیم و خیالمان راحت شد که دشمنی نداریم و مملکت در امن و امان است. نه نظریه ای تولید شد و نه محصولی و هنری و خدمتی از جانب ما. شاید خیر در این است که دوباره تلنگری بخوریم و به حرکت بیفتیم.
شاید این انتخاب جامعه علمی و فرهنگی و هنری ما را به حرکت وا داشت که شعارهایمان را به تحقق نزدیک کنیم. شاید این انتخاب جریان های دانشجویی را دوباره فعال کند، دغدغه ها را فعال کند.
این نوع عمل ما -که اگر احساس جنگ نکنیم، حرکتی نمی کنیم- نشان از ضعف ماست اما واقعیتی است که باید بپذیریم. پس حرکت را آغاز کنید. یادمان باشد حماسه سیاسی هنوز در حال رخ دادن است و مقاومت ادامه دارد.