نقش عامل پیش بینی پذیری در مساله عدالت
مراسم با شکوه اربعین، حواشی مختلفی را هم در پی داشت. یک مساله که ما در اینجا به آن می پردازیم، افزایش قیمت هاست:
جمعیتی میلیونی می خواستند به مرز رسیده، با عبور از مرز خود را به مراسم اربعین و مکان کربلای معلی برسانند. اما چه اتفاقی رخ داد، حجم تقاضا برای وسایل نقلیه به شدت بالا رفت. در شرایط عادی، معمولا به نسبتی این تقاضا در دو طرف مرز، قابل پاسخ دهی بود. اما با تقویت مغناطیس حسینی در اربعین، همه ناگهان دچار شوک شدند. از بوفه دارهای مرزی تا رانندگان و مرزداران و .... . بازار سیاه راه افتاد و نارضایتی ها آغاز شد. مسؤولین برای جبران این مساله، از سراسر کشور، ناوگان حمل و نقل درون شهری و برون شهری را به منطقه اعزام کردند. این کار ضمن مفید بودن، موجب شد که بازار سیاه در کل کشور برای حوزه حمل و نقل مسافری ایجاد شود و اکنون به علت کاهش وسایط حمل و نقل، بازار سیاهی در ترمینال های زمینی و هوایی راه افتاده است. نارضایتی که عمدتا به خاطر امام حسین علیه السلام در مرزها تحمل می شد، اکنون در شرایط عادی کشور، غیرقابل تحمل شده است. البته تجربه ما هم نشان داده است که هیچ گاه، نتوانستیم در هیچ عرصه ای با بازار سیاه مقابله کنیم (به جز نوادری مثل تا حد زیادی در کارت سوخت و ...).
البته یه چیز هم باید گفت که ما در شرایط بحرانی معمولا بازار سیاه راه می اندازیم اما این امر را با مسیر نجف تا کربلا مقایسه کنید. آیا در این مسیر هم نمی شد برای میلیون ها زائر بازاری راه انداخت و پول هایی به جیب زد. لکن جز بذل، نذر و ایثار و در یک کلمه خادمی امام حسین علیه السلام دیده نمی شد!!! به خود بیندیشیم.
اما مساله ما این است که:
مردم همواره می دانند که مرزها مثل ترمینال جنوب تهران نیستند. لذا از قبل با توجه به شرایط مقدماتی فراهم می کنند و وارد سفر می شوند. با وجود اینکه ممکن است در مرز، نرخ حمل و نقل بالاتر از سایر مسیرها باشد، اما پذیرفته شده است چون نوع حمل و نقل و حجم عرضه و تقاضا و نیز سختی کار، در مرزها متفاوت است. اما آیا در شرایطی که قابل پیش بینی نبود نیز این افزایش قیمت و تبدیل شدن به بازار سیاه، عادلانه است؟ بهتر بگویم، این جهش قیمت عادلانه است؟
به فرمول ما: آیا عامل پیش بینی پذیری یا عدم قابلیت پیش بینی می تواند نقشی در عادلانه بودن قیمت داشته باشد؟ آیا میتوان گفت که مجموعه حمل و نقل اقدامی بلااشکال انجام داده است یا اینکه سوء استفاده نموده و ظلم گسترده ای در حق مسافران به راه انداخته است؟ آیا حکومت باید ورود کند؟
این مساله پیش بینی پذیری، علاوه بر قیمت گذاری در مساله ربا و قرض درگیر با تورم نیز رخ می دهد:
(سخن دکتر پیغامی) وقتی فرد الف به شخصی قرض میدهد، از قبل میداند که به طور متوسط 20درصد تورم وجود دارد. پس با قبول تورم، قرض میدهد. قرض هم نوعی احسان است (قرض الحسنه) و نوعی ایثار. لذا حقی وجود ندارد که به اندازه تورم پس بگیرد. در واقع هم هزینه فرصت پول و هم تورم قابل پیش بینی را ایثار میکند. پس در این حالت، دریافتی بیشتر، غیرعادلانه خواهد بود. اما اگر تورم پیش بینی شده 20درصد بود ولی در عمل 60درصد شد میتوان 40درصد غیرقابل پیش بینی را درخواست کرد؟
ادامه این بحث را در کتابی که تا چند وقت دیگه (انشاءالله) پیرامون عدالت اجتماعی چاپ می شود، می توانید دنبال کنید. البته نظر بدهید.