صدای پای عدالت

صدای پای عدالت
در این وبلاگ تلاش دارم در سه حوزه مطالبی را در دسترس مخاطبان محترم قرار دهم:
1. عدالت اجتماعی
2. خط مشی
3. آموزش و پرورش
این سه، محور فعالیت های بنده در مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام است.

۱۲۸ مطلب با موضوع «عدالت اجتماعی» ثبت شده است

مستند «نقطه گمشده؛ عدالت پژوهی در ترازوی انصاف» مجموعه مصاحبه هایی از اندیشمندان حوزه عدالت پژوهی با موضوع آسیب شناسی این حوزه و آسیب شناسی چرایی عدم تحقق مطالبات رهبری در دومین نشست اندیشه های راهبردی با موضوع عدالت است. حجه الاسلام واعظی، دکتر پیغامی، دکتر پورعزت، دکتر خاندوزی، حجه الاسلام میرمعزی و دکتر عیوضلو از اندیشمندانی هستند که مصاحبه های آنان در این مجموعه به تصویر کشیده شده است.
این کار، با همکاری هسته عدالت پژوهی و مجموعه آوای رشد مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام به تولید رسیده است. در این راستا به صورت ویژه از آقایان صالحی، سرآبادانی، گودرزی و سجادیه به خاطر زحمات فراوان تولید این مجموعه متشکریم.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۰۷:۰۶
محمد صادق تراب زاده جهرمی
نشست علمی با موضوع «شناخت جوهره اندیشه مقام معظم رهبری در عرصه عدالت» در تاریخ دوشنبه 28 دی ماه 1394 در سالن شهید مطهری دانشگاه امام صادق علیه السلام و از طرف هسته عدالت پژوهی مرکز رشد این دانشگاه برگزار می گردد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۲۳:۴۷
محمد صادق تراب زاده جهرمی

این عنوان، عنوان مقاله ای از مایکل والزر است که در مجموعه مقالات عدالت اقتصادی به کوشش و ترجمه دکتر محمد نعمتی و همکارانش توسط نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. در ادامه نکاتی از این مقاله ارائه می شود:

جامعه انسانی جامعه ای توزیعی است. (آیا واقعا عدالت را می توان در قالب عدالت توزیعی تعریف کرد؟ آیا همواره انسان ها، در حال مبادله هستند؟). اگر موضوع عدالت اجتماعی را همه بایسته های تعاملاتی بین افراد بدانیم، هر نوع وضعیتی می تواند نوعی مبادله یا توزیع باشد.

پس از اقتصاد تهاتری، پول متداول ترین ابزار مبادله شد و مکانیسم توزیع کالاهای اجتماعی نیز بازار بود. البته بازار هرگز نتوانست نظام توزیعی کاملی به شمار آید. پس می توان پرسید در کنار بازار یا جایگزین بازار کدام نهاد یا نهادهای دیگری می توان متصور شد؟ توزیع را چه کسی انجام می دهد؟

والزر معتقد است چه وحدت در معیارهای توزیع و چه تکثرشان را بپذیریم باید برای این پذیرش دلیل داشته باشیم. رالز با ترسیم یک وضعیت نخستین فرضی، نظام توزیع خاصی را مطرح می کند اما از نظر والزر، تعهد بی طرفی افراد در این شرایط فرضی مهم نیست. مهم آن است که انسان های واقعی چه چیزی را عدالت می دانند. او عدالت را ساخته دست بشر می داند که نمی توان آن را تنها به یک روش ساخت. اصول عدالت در قالبی تکثرگرایانه قرار دارد. خیرهای اجتماعی مختلف باید مطابق با رویه های مختلف و توسط عوامل مختلف، به دلایل مختلف توزیع شوند و همه این تفاوت ها از درک متفاوت از خیرهای اجتماعی سرچشمه می گیرد.

افراد خیرهای اجتماعی را در میان سایر افراد توزیع می کنند. آن ها خیر را ادراک یا اعتبار و خلق می کنند و سپس به توزیع آن ها می پردازند. اهمیت ادراک و اعتبار به آن است که الگوهای توزیع مطابق با مفاهیم مشترک چیستی و علت وجود خیرها تعیین می شوند.

والزر نظریه خیرها را مبتنی بر 6 گزاره توضیح می دهد:

  1. همه خیرهای مورد نظر در عدالت توزیعی، خیرهای اجتماعی هستند؛ خیرهایی که به صورت مشترک و فرهنگی به عنوان خیر تلقی می شوند. (خیرهای خداوند از این قاعده مستثنی هستند.) لذا خیرها در جوامع مختلف دارای معانی متفاوتی هستند.
  2. هویت انسان ها چیزی جز مبادلات و مالکیت ها و اعتبار خیرها نیست.
  3. مجموعه واحدی از خیرهای اولیه یا اساسی به هیچ وجه قابل تصور نیست.
  4. تصور هر خیری و معنای آن، نحوه توزیع را نیز در خود دارد. مثل آنچه که آمارتیاسن بیان کرد، سوال از برابری در چه، سوال از چرایی برابری را در خود پاسخ می دهد.
  5. معنای اجتماعی از خیر و توزیع در طول زمان تغییر می کند.
  6. هنگامی که معانی متمایز است، توزیع ها هم باید مستقل باشد. هر خیر خاص یا مجموعه ای از خیرها تا حدودی یک محدوده توزیعی را تشکیل می دهد که در آن تنها معیارها و ترتیبات خاص، مناسب و درخور است.

وی خصوصا با توجه به گزاره ششم، مساله انحصار و سلطه در خیرها را مطرح می کند. کسی که صاحب خیری است که دیگران ندارند، انحصار دارد. اگر مالکیت آن خیر در یک عرصه، موجب شود که فرد مواهب سایر عرصه ها را هم به اختیار بگیرد، سلطه رخ می دهد. والزر انحصار را می پذیرد اما سلطه را خیر. وی در برابری پیچیده به دنبال آن است که مکانیسم های تبدیل خیرها در عرصه های مختلف که به سلطه منجر می شود را بشکند و محدود سازد اما برخلاف برابری ساده، انحصار در خیرات را در یک تکثر اجتماعی می پذیرد. انحصار در یک خیر لزوما بد نیست، استبداد و تلاش برای استفاده از یک خیر برای حاکمیت بر همه خیرها بد است. رژیم برابری پیچیده نقطه مقابل استبداد است.

او سه اصل توزیعی را بیان می کند که به صورت انفرادی ناقص هستند اما در یک ترکیب، می توانند به سمت تحقق برابری پیچیده حرکت کنند: نیاز، شایستگی و مبادله آزاد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۴ ، ۱۱:۵۸
محمد صادق تراب زاده جهرمی
این عنوان، عنوان مقاله ای از آمارتیا سن است که در مجموعه مقالات عدالت اقتصادی به کوشش و ترجمه دکتر محمد نعمتی و همکارانش توسط نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. در ادامه نکاتی از این مقاله ارائه می شود:

انسان ها با هم متفاوتند و در هر فضایی چیزی را موضوع برابری می دانند و به تبع سایر امور را موضوع نابرابری. هر جایی که چیزی برابر شد، الزاما اموری هم باید نابرابر شوند. حال اگر این برابری و نابرابری را در تعداد افراد متکثر و متنوع ضرب کنیم، امکان برابری عمومی زیر سوال می رود. توجه برابر به همه ممکن است رفتار نابرابر در مقابل افراد فاقد مزیت را ایجاب کند.
سوال از چرایی برابری، همواره سوال از چیستی مفعول برابری را در خود دارد. یعنی اگر بپرسیم چرا برابری، باید برابری در چیزی را قبلا پذیرفته باشیم و توجه کرده باشیم. همه نظریه پردازان عدالت، به نوعی برابری قائل هستند. حداقل این است که دغدغه نظری خود را دغدغه مشترک، همگانی و برابری همه می دانند.
وقتی گفته می شود مساوات گرایی در همه نظریه ها هست، پس مساوات گرایی نمی تواند فصل مشترک و اتحاد بخش همه نظریه های عدالت باشد که بتوان بگوییم «همه نظریه های عدالت را می توان به برابری تقلیل داد» چرا که این نظریه ها به نتایج مختلف و متعارض می رسند و ذاتا متفاوتند.
دعوای آزادی و برابری هم یک دعوای ساختگی است. چون می توان به آزادی برابر یا نابرابر قائل بود. پس باید پرسید آزادی برابر یا نابرابر در چه چیزی؟!
در حقیقت، «برابری در چه؟» موضع ضعف نظریه برابری شده است. یعنی نوعی تضاد درونی. نظریه ای که در مقابل برابری، قدرتمند از نظم و کارایی و آزادی باشد، خود برابری است. برابری، اندیشه ای تهی است چرا که محتوای قائم به ذاتی برای خود ندارد.
برابری مستلزم بی طرفی است. بی طرفی زمانی رخ می دهد و ضروری می نمایاند که برابری در یک دغدغه را بپذیریم و عمل بر اساس آن را بی طرفانه و بی غرض ورزی مطالبه کنیم. پس بی طرفی لازمه پذیرش برابری است.
برابری در هر چیزی که به مثابه مبنا در نظر گرفته شود، نیازمند دفاع منطقی از نابرابری های ایجاد شده در محیط پیرامونی است. پس سوال از برابری در چه چیزی هم بر می گردد به این سوال: فضای صحیح برابری برای برابری مبنایی کدام است؟
آمارتیاسن، برابری مبنایی را برابری آزادی های مثبت در قالب قابلیت دست یابی به عملکردهای با ارزش در نظر می گیرد. دستاوردها چیزی است که برای انجام دادن یا داشتن آن ها، به مدیریت آن ها می پردازیم و آزادی به قدرتی می پردازد که برای انجام دادن یا داشتن چیزی باید واجد آن باشیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۴
محمد صادق تراب زاده جهرمی
این عنوان، عنوان مقاله ای از آمارتیا سن است که در مجموعه مقالات عدالت اقتصادی به کوشش و ترجمه دکتر محمد نعمتی و همکارانش توسط نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. در ادامه نکاتی از این مقاله ارائه می شود:
انسان ها وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنند، منابع یا موجودی های خود مقایسه می کنند در حالی که از نگاه آمارتیاسن، میزان منابع موجود و در دسترس مهم نیست بلکه امکان و قابلیت استفاده است که باید عادلانه توزیع شود.
گاهی در توزیع سوال از مفعول توزیع است یعنی چه چیزی را توزیع کنیم و گاهی سوال از نحوه و میزان توزیع است. از نگاه سن، مفعول توزیع باید قابلیت capability و آزادی freedom باشد. قابلیت یعنی آزادی انتخاب در نوع خاصی از زندگی کردن. بنابراین مجموعه قابلیت، نماد آزادی انتخاب حقیقی شخص درباره جایگزین های مختلف زندگی است. پس دغدغه وی، آزادی در انتخاب به معنای امکان بهره برداری از آن چیزی است که انتخاب می کند.
درست است که منابع ابزار تحقق این آزادی هستند اما خود آزادی اصل است. مهم آن است که بتوان از ابزارهای آزادی، به نتیجه رسید. در کنار قابلیت و آزادی، نرخ تبدیل منابع به آزادی هم مهم است. گاهی نرخ تبدیل مثلا بین زن و مرد متفاوت است.
آمارتیاسن تلاش دارد تا جبر محیطی را خنثی کند و انسان گرایی را متجلی سازد. او منابع و خیرهای محیطی را حذف می کند اما امکان انتخاب و آزادی افراد را برجسته می سازد. او انتخاب های آزادانه انسانی را ملاک عدالت می داند ولو اینکه مرگ را انتخاب کند.
انسان ها اموری را به عنوان هدف انتخاب می کنند و سعی دارند با ابزارهایی این اهداف را محقق کنند. آزادی در بهره برداری از ابزارها برای تحقق اهداف و کسب نتایج، عدالت است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۲
محمد صادق تراب زاده جهرمی
کمیته پژوهشی کنگریه شیخ مرتضی انصاری کتابی به نام کتاب العداله را زیر نظر محمد علی انصاری استخراج کرده است. این کتاب که گویا برگرفته از مکاسب جناب شیخ انصاری است، به بحثی فقهی در باب عدالت پرداخته است. کتاب ابتدا معانی مختلفی از مساله عدالت را طرح نموده و ضمن نقد و بررسی آن ها طریقه اثبات عدالت را بیان می کند. موضوع عدالت در این کتاب حول عدالت فقهی فردی است.
در ابتدای کتاب سه تعریف و نگاه به عدالت بیان می شود که ادامه کتاب هم از همین مدخل، آبشخور گرفته است:
1. عدالت حالتی نقسانی است که ملازم تقواست و همان ملکه اخلاقی به حساب می آید که به تقوا منجر می شود.
2. مجرد ترک معاصی و به طور خاص ترک کبائر و عدم اصرار بر صغائر را گویند. در این معنا نیازی به ملکه اخلاقی نیست. بلکه نوعی استمرار عمل است.
3. بر خلاف معانی قبل، نوعی استمرار اجتناب از معاصی است که بر آمده از ملکه اخلاقی است. در حالت اول ممکن است ملکه باشد اما معصیت هم رخ دهد. یعنی ملکه اجتناب از معاصی با خود اجتناب ملازمه ای ندارد. در معنای دوم هم بدون ملکه می توان ترک معاصی کرد یعنی ترک هم نیازی به ملکه ندارد. اما در قول سوم استمرار ترک و اجتناب باید ناشی از ملکه باشد که حالتی خاص از ملکه اخلاقی و استمرار بر ترک معصیت است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۵:۲۹
محمد صادق تراب زاده جهرمی
مقاله: مک فرسون (1987)، ظهور و افول عدالت اقتصادی، از کتاب مجموعه مقالات عدالت اقتصادی، ترجمه محمد نعمتی و همکاران، نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام: صص27-51

این مقاله سعی دارد تا پیرامون آینده احتمالی مفهوم عدالت اقتصادی بحث کند. وی این آینده و سیر گذشته تا کنون این مفهوم را در پرتو تحولات و تطورات اجتماعی و اقتصادی تحلیل می کند. از منظر او، عدالت اقتصادی هم زمان با طرح نظام بازار و تقابل آن با نظام تولید و توزیع سیاسی ظهور کرد. در قرن 17 و 18 به دلیل حاکمیت نگاه بازار دچار افول شد. از میانه قرن19 تاکنون، حرکتی افتان و خیزان داشته است و به دلیل فراگیر شدن تفکر بازار تخصیصی، موفقیت و ماندگاری برای این مفهوم در آینده متصور نیست.
نکاتی چند از این مقاله ارائه می شد که ضمن آن نقدهایی نیز طرح خواهد شد:
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۸
محمد صادق تراب زاده جهرمی

مباحث مختلفی در مورد عدالت را تاکنون ورق زده ام. این فضای بحث در مورد مفهوم عدالت آن چنان مغشوش است که پژوهشگر را از عدالت پژوهی گریزان می سازد. تا اینجا به این نتیجه رسیده ام که اگر کسی بخواهد در حوزه عدالت کاری انجام دهد و اولین گام نقشه پژوهشی عدالت را طی کند، لاجرم باید بر سر مفهوم کار کند. اما چه کاری؟

سرآمد همه مباحث در مورد عدالت این است که موضوع عدالت چیست؟ این کار موجب می شود که از اشتراک لفظی کاسته شود. به نظر می رسد که می توان فعلا چند نوع عدالت را به لحاظ موضوعی تشخیص داد:

  1. عدالتی که در حوزه فلسفه اخلاق بحث می شود و معیار خوبی و بدی است. معیار حسن و قبح است. در اینجا عدالت بزرگترین ارزش اخلاقی است که تعیین کننده خوبی و بدی، حسن و قبح و حق و باطل بودن امور خواهد بود. چرا که هیچ گاه عدل بد نیست ولی اموری مثل احسان و جود می توانند در جایی خوب و در جایی بد شوند.
  2. عدالتی که در اصول دین بحث می شود و به عدالت تکوینی و الهی شهرت دارد. سوال است که چرا از این همه صفت حضرت حق، صفت عدل به عنوان اصول دین طرح شده است و در اعتباریات اجتماعی بشر که از سوی دین معرفی می شود، اقامه عدالت به عنوان بزرگترین آرمان بشر برای رسیدن به توحید (نه بعد از توحید؛ عدالت مقدمه توحید) معرفی شده است. شاید لازم آید که اهالی عرفان و مشتاقان اسماء الهی بر سر این مساله ما را یاری کنند.
  3. عدلی که در فقه بحث می شود و منظور همان عدالت فرد است: پرهیز از گناه کبیره و عدم اصرار بر گناه صغیره.
  4. عدلی که در اخلاق بحث می شود و منظور حاکمیت قوه عاقله بر قوه غضبیه و شهویه است. جامع السعادات چنین بیان می کند. عدل فقهی، حداقلی از تقوا و عدل اخلاقی نهایت تقوی فردی شاید باشد. بر سر جمله آخر مشکوکم.
  5. عدالت اجتماعی که ناظر به نهادهای اجتماعی است (نهاد به معنای اعم). مسلما عدل فقهی و اخلاقی و فلسفه اخلاقی نیز به این امر مرتبطند اما تفاوتی هم وجود دارد. تفاوت آن را باید در این عبارت یافت که: العدل سائس عام و الجود عارض خاص. در عین اینکه این عدل نیز به لحاظ فلسفه اخلاقی عادلانه است اما ناظر به قواعد رفتاری جامعه می باشد که توسط تاسیس و اداره نهادهای موجود تنظیم می شود. در اینجا فصل اول کتاب حجه الاسلام توسلی با عنوان مبانی نظری عدالت اجتماعی نکاتی را مطرح کرده است. متاسفانه این کتاب، تجدید چاپ هم نمی شود.

حال می خواهیم این ادعا را بررسی کنیم. بهترین نوع بررسی و اعتبار سنجی، پژوهشی قرآنی است. اسلامی که عدالت را آن قدر اهمیت داده است، حتما در کتاب خود نیز آن را تبیین و تعریف نموده است. پژوهش های قرآنی در این حوزه، عمدتا (در کمال احترامی که برای زحمات پژوهشگران قائلیم)، نوعی تفسیر به رای در مفهوم شناسی عدل قرآن انجام داده اند. به عبارت دیگر، عمدتا عدل را به معنای هر چیز خوبی، در ذهن داشته اند و با این نگاه وارد مفهوم شناسی، مصادیق و راهکار و موانع اقامه عدل شده اند. لذا چندان معتبر نیست. البته ممکن است پس از یک پژوهش قرآنی، ما هم به همین نتایج برسیم با این تفاوت که تفسیر به رای نشده است. باید پرسید که خود قرآن کریم، چه چیزی را عدالت معرفی کرده است.

از این رو، لغت عدل را به جای بررسی معنای لغوی در کتب لغت و مفردات، موضوع بررسی معنای قرآنی و اصطلاح قرآنی قرار می دهیم. در بررسی اجمالی واژگانی قابل بحث هستند که با هم ارتباط معنایی دارند و لازم است بررسی شوند. در این مقال، برخی از این واژگان را طرح کرده و در مطالب آتی، نتایج مطالعات قرآنی را منتشر می کنیم:

لغات موافق و پشتیبان: عدل، قسط، حق، میزان، قسطاس، قصد، وسط و...

لغات مخالف: ظلم، باطل، فرط و...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۷
محمد صادق تراب زاده جهرمی

اطلاعیه برگزاری دوره عدالت پژوهی سطح 1

متوسط مقرری های هفتگی حدود 30 صفحه و کتاب اصلی مورد بحث، کتاب مبانی نظری عدالت اجتماعی نوشته حسین توسلی است.

 

برای دانلود فایل صوتی جلسات که به مرور بارگذاری می شوند، از لینک های ذیل اقدام کنید:

 

دریافت
عنوان: دوره مطالعاتی عدالت سطح یک- جلسه هماهنگی
حجم: 17.7 مگابایت


دریافت
عنوان: سطح یک-حلسه دوم:موضوع و قلمرو عدالت-بخش اول
حجم: 14.7 مگابایت

 

دریافت
عنوان: سطح یک-حلسه دوم:موضوع و قلمرو عدالت-بخش دوم
حجم: 18.9 مگابایت
 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۳۰
محمد صادق تراب زاده جهرمی


کتاب عدالت اجتماعی، توسط خانم نجمه کیخا به نگارش درآمده است و انتشارات کانون اندیشه جوان و انتشارات اندیشه پویا آن را به چاپ رسانده اند. در این کتاب سعی شده است تا عدالت اجتماعی از منظر شهید مطهری به صورت بسیار ساده و مختصر بیان شود.

این کتاب شامل 8 فصل است: چیستی عدالت اجتماعی (توان؛ مساوات؛ اعطای حق)؛ اقسام عدالت (و مساله نسبیت عدالت)؛ مبانی عدالت اجتماعی (اعتباریات؛ اصالت فرد و جامعه؛ انسان شناسی)؛ جایگاه ارزشی عدالت اجتماعی (دین و عدالت، اخلاق و عدالت)؛ زمینه های تحقق عدالت اجتماعی (ایمان، نظم و آزادی، تربیت)؛ موجبات عدالت اجتماعی (قانون، اجرا و تنفیذ، آگاهی مردم به حقوق خویش)؛ آثار و نتایج عدالت؛ عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران.

اگر بخواهم به صورت اجمالی این کتاب را معرفی کنم، باید گفت که نویسنده اقدام به فیش برداری گسترده و جمع بندی ساده و مختصری از بیانات پراکنده شهید مطهری در باب عدالت اجتماعی کرده است. برای خواننده مبتدی که می خواهد وارد فضای عدالت پژوهی شود، مطالبی جالب است و گستره بحث عدالت را تا حد زیادی نشان می دهد. از اعتباریات و انسان شناسی گرفته تا الزامات تحقق عدالت و ... .

مسلما نویسنده خود متمرکز بر مساله عدالت نبوده است و نتوانسته با عمق خوبی، بین مباحث جمع کند. اغتشاش مفهومی عدالت، خلط هر حسنی با عدالت و ... از مصادیق عدم تمرکز نویسنده بر مساله عدالت است. گرچه وی توانسته عمده مباحث پراکنده شهید مطهری را از کتب مختلف جمع آوری و جمع بندی نماید.

نکته مهمی که در اینجا باید متذکر شد این است که در کنار ارزشمند بودن این اثر، هر گاه بخواهیم موضوعی را از منظر اندیشمندی بنویسیم باید ابتدا بر آراء وی تسلط یابیم و سپس موضوع را از دریچه نگاه وی، مبتنی بر مبانی وی و مستند به گفتار و نوشتار او از نو و از خود تقریر کنیم. این امر گویا در این کتاب اتفاق نیفتاده است.

در نهایت نویسنده در مطلبی با عنوان پس گفتار، نظریه شهید مطهری و دو اصل رالز را مشابه هم دیده و سپس بیان کرده است که البته شهید مطهری مبتنی بر مبادی دینی چنین حرف عمیقی زده است. در حالی که اساسا این مقایسه اجحافی بزرگ بر شهید مطهری محسوب می شود. چرا که برای مقایسه باید حداقلی از شباهت وجود داشته باشد. فاصله این دو نظریه آن قدر زیاد است که مقایسه بین آنان وجهی ندارد. ضمنا این تحلیل نویسنده نشان از عدم فهم نگاه شهید مطهری و رالز به عدالت توسط ایشان است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۵
محمد صادق تراب زاده جهرمی