صدای پای عدالت

صدای پای عدالت
در این وبلاگ تلاش دارم در سه حوزه مطالبی را در دسترس مخاطبان محترم قرار دهم:
1. عدالت اجتماعی
2. خط مشی
3. آموزش و پرورش
این سه، محور فعالیت های بنده در مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام است.

۷۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالت» ثبت شده است

مقاله «تحلیلی بر انسجام نظریه عدالت در خط مشی های آموزشی جمهوری اسلامی ایران رویکرد ارزیابی نظریه برنامه» در نشریه اندیشه مدیریت راهبردی به چاپ رسیده و منتشر شد.

شیوه ارجاع دهی: دانایی فرد, حسن, تراب زاده جهرمی, محمد صادق. (1396). تحلیلی بر انسجام نظریه عدالت در خط مشی های آموزشی جمهوری اسلامی ایران رویکرد ارزیابی نظریه برنامه. اندیشه مدیریت راهبردی, 11(1), 73-108.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۲۴
محمد صادق تراب زاده جهرمی


دو فایل صوتی دیگر از آیت الله عابدینی، پیرامون عدالت تقدیم می شود:

دریافت
حجم: 31 مگابایت

دریافت
حجم: 24.5 مگابایت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۱۰
محمد صادق تراب زاده جهرمی

مهمان دو بیان از آیت الله عابدینی باشیم که در باب عدالت طرح شده است:

دریافت
عنوان: عدالت عقلانیت و معنویت
حجم: 22.8 مگابایت


دریافت
عنوان: عدالت و مهدویت
حجم: 37.1 مگابایت


نکاتی:

حیات زمین به عدالت است. اسم حی غالب بر علم و قدرت خداست. در واقع حیات زمینه علم و قدرت می شود. بنابراین عدالت است که زمینه رشد علم و قدرت را فراهم می کند.

اسم قائم حضرت از اساسی ترین اسماء حضرت حجت است. و حضرت هم قائم به قسط است و هم برپادارانده قسط در میان بشریت.


سایر نکته ها را در لینک مشاهده کنید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۹:۴۲
محمد صادق تراب زاده جهرمی

آیا اگر عدالت محقق شود، مردم ثروتمند می شوند یا بی نیاز؟

نیاز امری ادراکی است و بی نیازی هم امری ادراکی است. ثروتمندی عبارت اخری از حرص است. و باید گفت که حریصان لایشبعان: حریص المال و حریص العلم. پس ثروتمندی و حرص هرگز تامین نمی شود. پس عدالت به دنبال ثروتمندی نیست بلکه به دنبال بی نیازی است. از امام کاظم علیه السلام در روایت صحیح در کافی شریف منقول است که : لو عدل فی الناس لاستغنوا. در واقع مستغنی می شوند. یعنی قلبا به مقام رضا می رسند و ادراک بی نیازی می کنند چرا که به تدبیر الهی اطمینان دارند که رزق الهی تقدیر شده است. این افراد، هرگز حسود و طماع نمی شوند. این افراد هرگز تطمیع تبلیغات و فریب ظواهر نمی خورند. آن ها می دانند که رزق مقدر است لذا از مسیر غیرمشروع تحصیل مال نمی کنند. آنها به مال غیر تجاوز نمی کنند چرا که می دانند: لکل صنف من صنوف الناس اموال. حال اگر اموال اصناف در میان آنان توزیع شود، تقدیر رزق محقق شده و استغناء قلبی حاصل می شود.

برای اینکه بهتر در این باب بخوانیم، به شرح حدیث سی و دوم کتاب چهل حدیث امام خمینی مراجعه کنیم. همچنین مهمان روایت امام موسی کاظم علیه السلام می شویم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۸:۲۲
محمد صادق تراب زاده جهرمی

شاید در نگاه اول از عنوان این مطلب تعجب کنید اما واقعا چه رابطه ای بین عدالت و باران وجود دارد؟ سوال اساسی، رابطه عدالت و رحمت الهی است که باران نیز از مصادیق رحمت است.

عالم مراتبی دارد، انسان نیز مراتبی دارد. عدالت نیز متناسب با مراتب عالم و انسان، مراتبی را داراست. از منظر حضرت امام خمینی رحمه الله علیه، عدالت در مرتبه مظهریت اسماء، استقامت مطلقه بر سبیل استظلال است. عدالت در مرتبه قلب، رویت وحدت در کثرت است. عدالت در مرتبه عقاید، شناخت وجود کما هی علیه است. عدالت در مقام اخلاق، اعتدال قوای اخلاقی است. عدالت در مقام اجتماع، تامین محیط مساعد برای رشد و تربیت انسان است. این تفسیر، عدالت را در پرتو صراط مستقیم تعریف می کند و مراتب آن را بیان می کند. صراط مستقیم به تعبیر علامه طباطبایی، نیز یک سیر انطباقی است که انسان در مراتب مختلف آفاق و انفس، خود را مطابق بر فطرت و اسباب تدبیر عالم می کند. لذا نظریه عدالت یک نظریه انطباقی است.

اما چه موقع، انسان بر صراط منطبق و مستقیم می شود؟ دین، فرایند انطباق را در قالب شریعت بیان کرده است. در صورت تحقق انطباق، سنت امداد الهی و اسباب تدبیر با سیر حرکت انسان و جامعه انسانی هماهنگ و هم جهت شده و رحمت الهی را در بالاترین درجه ای که ظرف دنیا اجازه دهد، نازل می کند. اقامه عدالت، موجب رضایت الهی و در مرتبه پایین تر، رضایت عالم ارواح و نفوس مجرد می شود. رضایت عالم مجردات که اسباب و طرائق تدبیر هستند، به صورت جهت دهی فیض و رحمت به سمت انسان ظاهر می شود. لذا می بینیم که در زمان ظهور، رحمت و نعمت از زمین و آسمان می بارد و این ظهور همان مطابقت عالم انسانی با عالم تکوین است.

پس اگر باران می خواهیم، اگر نعمت می خواهیم، باید عالم انسانی و اجتماع آن را بر سیاق عدالت، اقامه کنیم. این ما هستیم که از خود سلب رحمت کرده ایم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۳
محمد صادق تراب زاده جهرمی
کتاب گفتارهایی در عدالت اجتماعی که برگرفته از سلسله جلسات اقتراحی با محوریت مقاله جیمز کونو بود، در این هفته توسط مرکز و نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام در قطع وزیری و حجم حدود 700 صفحه به چاپ رسید.
تالیف این کتاب به کوشش دکتر عادل پیغامی، محمد صادق تراب زاده جهرمی و سید علیرضا سجادیه صورت گرفته است.

گفتارهایی در عدالت اجتماعی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۳:۰۸
محمد صادق تراب زاده جهرمی

این عنوان، عنوان مقاله ای از مایکل والزر است که در مجموعه مقالات عدالت اقتصادی به کوشش و ترجمه دکتر محمد نعمتی و همکارانش توسط نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. در ادامه نکاتی از این مقاله ارائه می شود:

جامعه انسانی جامعه ای توزیعی است. (آیا واقعا عدالت را می توان در قالب عدالت توزیعی تعریف کرد؟ آیا همواره انسان ها، در حال مبادله هستند؟). اگر موضوع عدالت اجتماعی را همه بایسته های تعاملاتی بین افراد بدانیم، هر نوع وضعیتی می تواند نوعی مبادله یا توزیع باشد.

پس از اقتصاد تهاتری، پول متداول ترین ابزار مبادله شد و مکانیسم توزیع کالاهای اجتماعی نیز بازار بود. البته بازار هرگز نتوانست نظام توزیعی کاملی به شمار آید. پس می توان پرسید در کنار بازار یا جایگزین بازار کدام نهاد یا نهادهای دیگری می توان متصور شد؟ توزیع را چه کسی انجام می دهد؟

والزر معتقد است چه وحدت در معیارهای توزیع و چه تکثرشان را بپذیریم باید برای این پذیرش دلیل داشته باشیم. رالز با ترسیم یک وضعیت نخستین فرضی، نظام توزیع خاصی را مطرح می کند اما از نظر والزر، تعهد بی طرفی افراد در این شرایط فرضی مهم نیست. مهم آن است که انسان های واقعی چه چیزی را عدالت می دانند. او عدالت را ساخته دست بشر می داند که نمی توان آن را تنها به یک روش ساخت. اصول عدالت در قالبی تکثرگرایانه قرار دارد. خیرهای اجتماعی مختلف باید مطابق با رویه های مختلف و توسط عوامل مختلف، به دلایل مختلف توزیع شوند و همه این تفاوت ها از درک متفاوت از خیرهای اجتماعی سرچشمه می گیرد.

افراد خیرهای اجتماعی را در میان سایر افراد توزیع می کنند. آن ها خیر را ادراک یا اعتبار و خلق می کنند و سپس به توزیع آن ها می پردازند. اهمیت ادراک و اعتبار به آن است که الگوهای توزیع مطابق با مفاهیم مشترک چیستی و علت وجود خیرها تعیین می شوند.

والزر نظریه خیرها را مبتنی بر 6 گزاره توضیح می دهد:

  1. همه خیرهای مورد نظر در عدالت توزیعی، خیرهای اجتماعی هستند؛ خیرهایی که به صورت مشترک و فرهنگی به عنوان خیر تلقی می شوند. (خیرهای خداوند از این قاعده مستثنی هستند.) لذا خیرها در جوامع مختلف دارای معانی متفاوتی هستند.
  2. هویت انسان ها چیزی جز مبادلات و مالکیت ها و اعتبار خیرها نیست.
  3. مجموعه واحدی از خیرهای اولیه یا اساسی به هیچ وجه قابل تصور نیست.
  4. تصور هر خیری و معنای آن، نحوه توزیع را نیز در خود دارد. مثل آنچه که آمارتیاسن بیان کرد، سوال از برابری در چه، سوال از چرایی برابری را در خود پاسخ می دهد.
  5. معنای اجتماعی از خیر و توزیع در طول زمان تغییر می کند.
  6. هنگامی که معانی متمایز است، توزیع ها هم باید مستقل باشد. هر خیر خاص یا مجموعه ای از خیرها تا حدودی یک محدوده توزیعی را تشکیل می دهد که در آن تنها معیارها و ترتیبات خاص، مناسب و درخور است.

وی خصوصا با توجه به گزاره ششم، مساله انحصار و سلطه در خیرها را مطرح می کند. کسی که صاحب خیری است که دیگران ندارند، انحصار دارد. اگر مالکیت آن خیر در یک عرصه، موجب شود که فرد مواهب سایر عرصه ها را هم به اختیار بگیرد، سلطه رخ می دهد. والزر انحصار را می پذیرد اما سلطه را خیر. وی در برابری پیچیده به دنبال آن است که مکانیسم های تبدیل خیرها در عرصه های مختلف که به سلطه منجر می شود را بشکند و محدود سازد اما برخلاف برابری ساده، انحصار در خیرات را در یک تکثر اجتماعی می پذیرد. انحصار در یک خیر لزوما بد نیست، استبداد و تلاش برای استفاده از یک خیر برای حاکمیت بر همه خیرها بد است. رژیم برابری پیچیده نقطه مقابل استبداد است.

او سه اصل توزیعی را بیان می کند که به صورت انفرادی ناقص هستند اما در یک ترکیب، می توانند به سمت تحقق برابری پیچیده حرکت کنند: نیاز، شایستگی و مبادله آزاد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۴ ، ۱۱:۵۸
محمد صادق تراب زاده جهرمی
این عنوان، عنوان مقاله ای از آمارتیا سن است که در مجموعه مقالات عدالت اقتصادی به کوشش و ترجمه دکتر محمد نعمتی و همکارانش توسط نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است. در ادامه نکاتی از این مقاله ارائه می شود:
انسان ها وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنند، منابع یا موجودی های خود مقایسه می کنند در حالی که از نگاه آمارتیاسن، میزان منابع موجود و در دسترس مهم نیست بلکه امکان و قابلیت استفاده است که باید عادلانه توزیع شود.
گاهی در توزیع سوال از مفعول توزیع است یعنی چه چیزی را توزیع کنیم و گاهی سوال از نحوه و میزان توزیع است. از نگاه سن، مفعول توزیع باید قابلیت capability و آزادی freedom باشد. قابلیت یعنی آزادی انتخاب در نوع خاصی از زندگی کردن. بنابراین مجموعه قابلیت، نماد آزادی انتخاب حقیقی شخص درباره جایگزین های مختلف زندگی است. پس دغدغه وی، آزادی در انتخاب به معنای امکان بهره برداری از آن چیزی است که انتخاب می کند.
درست است که منابع ابزار تحقق این آزادی هستند اما خود آزادی اصل است. مهم آن است که بتوان از ابزارهای آزادی، به نتیجه رسید. در کنار قابلیت و آزادی، نرخ تبدیل منابع به آزادی هم مهم است. گاهی نرخ تبدیل مثلا بین زن و مرد متفاوت است.
آمارتیاسن تلاش دارد تا جبر محیطی را خنثی کند و انسان گرایی را متجلی سازد. او منابع و خیرهای محیطی را حذف می کند اما امکان انتخاب و آزادی افراد را برجسته می سازد. او انتخاب های آزادانه انسانی را ملاک عدالت می داند ولو اینکه مرگ را انتخاب کند.
انسان ها اموری را به عنوان هدف انتخاب می کنند و سعی دارند با ابزارهایی این اهداف را محقق کنند. آزادی در بهره برداری از ابزارها برای تحقق اهداف و کسب نتایج، عدالت است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۲
محمد صادق تراب زاده جهرمی
مقاله: مک فرسون (1987)، ظهور و افول عدالت اقتصادی، از کتاب مجموعه مقالات عدالت اقتصادی، ترجمه محمد نعمتی و همکاران، نشر دانشگاه امام صادق علیه السلام: صص27-51

این مقاله سعی دارد تا پیرامون آینده احتمالی مفهوم عدالت اقتصادی بحث کند. وی این آینده و سیر گذشته تا کنون این مفهوم را در پرتو تحولات و تطورات اجتماعی و اقتصادی تحلیل می کند. از منظر او، عدالت اقتصادی هم زمان با طرح نظام بازار و تقابل آن با نظام تولید و توزیع سیاسی ظهور کرد. در قرن 17 و 18 به دلیل حاکمیت نگاه بازار دچار افول شد. از میانه قرن19 تاکنون، حرکتی افتان و خیزان داشته است و به دلیل فراگیر شدن تفکر بازار تخصیصی، موفقیت و ماندگاری برای این مفهوم در آینده متصور نیست.
نکاتی چند از این مقاله ارائه می شد که ضمن آن نقدهایی نیز طرح خواهد شد:
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۸
محمد صادق تراب زاده جهرمی

مباحث مختلفی در مورد عدالت را تاکنون ورق زده ام. این فضای بحث در مورد مفهوم عدالت آن چنان مغشوش است که پژوهشگر را از عدالت پژوهی گریزان می سازد. تا اینجا به این نتیجه رسیده ام که اگر کسی بخواهد در حوزه عدالت کاری انجام دهد و اولین گام نقشه پژوهشی عدالت را طی کند، لاجرم باید بر سر مفهوم کار کند. اما چه کاری؟

سرآمد همه مباحث در مورد عدالت این است که موضوع عدالت چیست؟ این کار موجب می شود که از اشتراک لفظی کاسته شود. به نظر می رسد که می توان فعلا چند نوع عدالت را به لحاظ موضوعی تشخیص داد:

  1. عدالتی که در حوزه فلسفه اخلاق بحث می شود و معیار خوبی و بدی است. معیار حسن و قبح است. در اینجا عدالت بزرگترین ارزش اخلاقی است که تعیین کننده خوبی و بدی، حسن و قبح و حق و باطل بودن امور خواهد بود. چرا که هیچ گاه عدل بد نیست ولی اموری مثل احسان و جود می توانند در جایی خوب و در جایی بد شوند.
  2. عدالتی که در اصول دین بحث می شود و به عدالت تکوینی و الهی شهرت دارد. سوال است که چرا از این همه صفت حضرت حق، صفت عدل به عنوان اصول دین طرح شده است و در اعتباریات اجتماعی بشر که از سوی دین معرفی می شود، اقامه عدالت به عنوان بزرگترین آرمان بشر برای رسیدن به توحید (نه بعد از توحید؛ عدالت مقدمه توحید) معرفی شده است. شاید لازم آید که اهالی عرفان و مشتاقان اسماء الهی بر سر این مساله ما را یاری کنند.
  3. عدلی که در فقه بحث می شود و منظور همان عدالت فرد است: پرهیز از گناه کبیره و عدم اصرار بر گناه صغیره.
  4. عدلی که در اخلاق بحث می شود و منظور حاکمیت قوه عاقله بر قوه غضبیه و شهویه است. جامع السعادات چنین بیان می کند. عدل فقهی، حداقلی از تقوا و عدل اخلاقی نهایت تقوی فردی شاید باشد. بر سر جمله آخر مشکوکم.
  5. عدالت اجتماعی که ناظر به نهادهای اجتماعی است (نهاد به معنای اعم). مسلما عدل فقهی و اخلاقی و فلسفه اخلاقی نیز به این امر مرتبطند اما تفاوتی هم وجود دارد. تفاوت آن را باید در این عبارت یافت که: العدل سائس عام و الجود عارض خاص. در عین اینکه این عدل نیز به لحاظ فلسفه اخلاقی عادلانه است اما ناظر به قواعد رفتاری جامعه می باشد که توسط تاسیس و اداره نهادهای موجود تنظیم می شود. در اینجا فصل اول کتاب حجه الاسلام توسلی با عنوان مبانی نظری عدالت اجتماعی نکاتی را مطرح کرده است. متاسفانه این کتاب، تجدید چاپ هم نمی شود.

حال می خواهیم این ادعا را بررسی کنیم. بهترین نوع بررسی و اعتبار سنجی، پژوهشی قرآنی است. اسلامی که عدالت را آن قدر اهمیت داده است، حتما در کتاب خود نیز آن را تبیین و تعریف نموده است. پژوهش های قرآنی در این حوزه، عمدتا (در کمال احترامی که برای زحمات پژوهشگران قائلیم)، نوعی تفسیر به رای در مفهوم شناسی عدل قرآن انجام داده اند. به عبارت دیگر، عمدتا عدل را به معنای هر چیز خوبی، در ذهن داشته اند و با این نگاه وارد مفهوم شناسی، مصادیق و راهکار و موانع اقامه عدل شده اند. لذا چندان معتبر نیست. البته ممکن است پس از یک پژوهش قرآنی، ما هم به همین نتایج برسیم با این تفاوت که تفسیر به رای نشده است. باید پرسید که خود قرآن کریم، چه چیزی را عدالت معرفی کرده است.

از این رو، لغت عدل را به جای بررسی معنای لغوی در کتب لغت و مفردات، موضوع بررسی معنای قرآنی و اصطلاح قرآنی قرار می دهیم. در بررسی اجمالی واژگانی قابل بحث هستند که با هم ارتباط معنایی دارند و لازم است بررسی شوند. در این مقال، برخی از این واژگان را طرح کرده و در مطالب آتی، نتایج مطالعات قرآنی را منتشر می کنیم:

لغات موافق و پشتیبان: عدل، قسط، حق، میزان، قسطاس، قصد، وسط و...

لغات مخالف: ظلم، باطل، فرط و...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۷
محمد صادق تراب زاده جهرمی