در این وبلاگ تلاش دارم در سه حوزه مطالبی را در دسترس مخاطبان محترم قرار دهم: 1. عدالت اجتماعی 2. خط مشی 3. آموزش و پرورش این سه، محور فعالیت های بنده در مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام است.
در سطح کلان، به نظر می رسد که کارایی به صورت آشکارتری به عنوان انصاف دیده می شود. مک کلوسی و زالر (1984) گزارش کردند که 78 درصد از 938 پاسخ دهندگان چنین پاسخ داده اند که در نظام اقتصادی منصفانه، افراد با توانایی بیشتر، حقوق بیشتری را به دست می آورند. این امر احتمالا به این دلیل آن است که 85 درصد از 968 نفر مورد پیمایش با این جمله موافق بودند که پرداخت به افراد با درآمد یکسان و بدون توجه به نوع کاری که آنها انجام می دهند، تمایل افراد را برای کار سخت و انجام کار بهتر تخریب می کند.
چارنس و رابین (2002) به موفقیت مشابهی پیرامون ایثار افراد به سمت افزایش کل دست یافتند، اگرچه در بازی هایی که مطالعه می کردند، این موفقیت متفاوت از نتایج مرتبط و نیز متفاوت از انتخاب های قبلی افراد تحت سلطه آنهاست. الکساندر کریتیکوس و فریدل بول (2001) نیز دریافتند که 58 الی 100 درصد دیکتاتورها (N=80) در بازی انتخاب دوتایی دیکتاتور، تخصیص هایی را که دستاوردها را بیشنیه می کنند ترجیح می دهند به نحوی که بیشتر به برابری یا حتی ترجیحاتشان نزدیک شوند.
دریافت
لینک دریافت